در ایران قوانین مربوط به نهاد خانواده معمولاً به ضرر زنان و در اغلب موارد به نفع مردان است. در این قوانین تبعیض بین زن و مرد نیز اظهر منالشمس است. بعضی از این قوانین آشکارا بر خلاف کرامت زنان است. مثل همین قانونی که مجوز رسمی شوهر برای خروج از کشور را ضروری میداند.
با وجود انبوه این قوانین تبعیضآمیز، زنان ایرانی طی سالیان گذشته پیشرفتهای تحسینبرانگیزی داشتهاند. قریب به نصف نوازندگان ارکستر سمفونی تهران دختران جوان هستند. دختران نصف بیشتر دانشجویان کشور را تشکیل میدهند، طوری که صدای حضرات حاکم نیز درآمده است. چند سال دیگر بعید نیست که اکثریت مطلق دندانپزشکان معروف تهران زن باشند. بخش مهمی از استادان دانشگاه زن هستند. در عرصه ورزش هر روزنه ای که برای زنان باز میشود و اجازه حضور پیدا میکنند بلافاصله میدرخشند. دهها مثال در این خصوص میتوان زد. هر جا که مستقیماً پای حکومت در میان نیست و یا حضرات حساسیت زیادی نشان نمیدهند و تصمیمگیر اصلی خود مردم هستند، زنان سنگ تمام میگذارند.
بعضی تبعیضها جلوی چشم ماست. اینکه زنان نصف مردان ارث میبرند و یا دیه آنها به اندازه بیضه چپ مردان است، همیشه در سطح جامعه مطرح بوده است. چون با مسئله وراثت همیشه درگیر هستیم. اما بعضی تبعیضها خیلی سر و صدا نمیکند. چون اجرای آن با حکومت نیست، با مردان جامعه است. بخش مهمی از مردان مدرن جامعه نه تنها پشیزی برای این قوانین ارزش قائل نیستند، بلکه اجازه ندادهاند که چنین معضلی خود را نشان بدهد. میلیونها زن ایرانی همه ساله به خارج از کشور میروند. اما قبل از اینکه خانم نیلوفر اردلان عضو تیم فوتبال بانوان مسئله اجاره شوهر خود را مطرح نکرده بود، گوئی چنین معضلی وجود نداشت. اگر مرد ایرانی بخواهد از چنین حقوق ناعادلانه که قانون در اختیار او قرار داده استفاده بکند، با کمال تاسف دست او باز است. اما نه تنها چنین نمیکند، بلکه شرافتمندانه همدل و یار و یاور پیشرفت زنان هم هست.
میدانیم که مسائل مادی بحث بسیار پیچیدهای است. در زمان جنگ کسانی داوطلبانه به مناطقی از جبهه میرفتند که احتمال کشته شدن آنها زیاد بود. اما بعضی از همین آدمها وقتی اموالشان به خطر می افتاد بیشتر محافظهکاری به خرج میدادند. بشر همین است. خیلی وقتها مالش را به جانش هم ترجیح میدهد. با همه اینها کم نیستند برادرانی که داوطلبانه با خواهر خود مال پدری و یا مادری را مساوی تقسیم میکنند. چه بسیارند پدرانی که وقتی در قید حیات هستند مسئله حقوقی تساوی دختر و پسر خود را حل میکنند.
در خصوص مسئله خانم نیلوفر اردلان هم نمیخواهم بدون دلیل و اطلاع نظر بدهم. بدیهی است که کرامت نیلوفر با چنین تصمیمی پایمال شده است، اما سخت باور دارم که مسئله سویه دیگری هم دارد. در جامعهای با قوانین مردسالار اگر مساعدت و یاری صمیمیانه شوهر نیلوفر نبود، او به این راحتی نمیتوانست هم بچهدار شود و هم در این سطح به فوتبال ادامه بدهد. فراموش نکینم که فرزند ایشان قرار است امسال به مدرسه برود. اینجا قوانین مدنی فرانسه حاکم نیست. مردی که بخواهد جلوی پیشرفت همسر خود را آن هم در زمینه ورزش بگیرد، متاسفانه به اندازه کافی اختیارات دارد. چطور و با چه انگیزهای چنین شوهری به یک باره چنین تصمیمی گرفته و سر زبانها افتاده سوال بزرگی است.