برادرم و نامزدم بعد از فارغ التحصیلی در یک شرکت وکالت، بلافاصله مشغول به کار شدند. بعد از یکی دو ماه، برادرم و دو دوست دیگر ما به خاطر تفنن در یک مهمانی شروع به کشیدن شیشه کردند.
در بین جمع دوستان و مهمانی های که می رفتیم صف های کوچک 5 تا 10 نفره ایجاد شد که می نشستند و شیشه دود می کردند. همه جا صحبت از شیشه بود و اینکه اعتیادآور نیست اما من شاهدم که 2 نفر جلوی چشمانم به چه روزی افتادند.
برادرم و نامزدم کارشان را از دست دادند و تبدیل به مرده های از گور در آمده شدند. اوائل با هیجان حرف می زدند و می خندیدند ولی بعد از یکسال، گوشه نشینی و توهم و انواع مرض های عفونی و روانی به سراغ شان آمد.
پدر و مادرم را بالاخره با هزار ترس و وحشت در جریان قرار دادم و تقریبا به کمک یک جمع بزرگ از فامیل که در رشته های پزشکی و حتی موسسات مربوط به ترک اعتیاد و روانشناسی سر و کار دارند آنها را نجات دادیم.
خواستم بگویم که ما خانواده خوش شانسی هستیم ولی این همه جوان که من در طی این مدت دیدم و در باره شان شنیدم و خواندم به اندازه برادرم و نامزدم خوش شانس نیستند.
هنوز شیشه اعتیاد شیکی است. مثل هروئین بدنام نیست. در شروع همه استفاده کننده ها پر انرژی و شاد و حراف می شوند و رفتار سرزنده و اجتماعی دارند، از خماری خبری نیست و مصرفش اجرای سکس را بهتر می کند. این روزها شیشه چندین برابر گرانتر شده است و این هم خوب است و هم بد چون از یکطرف خطر استفاده تزریقی و مرگبار شیشه را افزایش می دهد و هم بازگشت دوباره جوانان فقیر به هروئین …
از تک تک شما درخواست می کنم در باره شیشه گوگل کنید. شیشه را سعی کنید کامل بشناسید و نحوه تاثیرگذاری و صدمات آن را شناسای کنید تا بتوانید مراقب، کنجکاو و دلسوزِ دوستان تان باشید.
می دانم شکی نیست که وظیفه اصلی بر دوش مدیریت سیاسی کشور و برنامه های پیشگیری و کنترل شان است. ولی متاسفانه تاکنون راه حل های که داشته اند و با همه اعدام هایی که داشته اند از وخامت اوضاع اعتیاد کاسته نشده است.
به همدیگر کمک کنیم. خانواده هم باشیم.