سکس مگس ها و تعادلی که طبیعت ایجاد می کند

ebat22-15s

همسایه های جدید ما، زن و شوهر میانسال و بسیار مبادی آدابی هستند. زن ارمنی الاصل است و یک نوع از دندانپزشک که هنوز نفهمیدم چکار می کند. شوهر مو قرمز و بسیار آرامِ ایرلندی هم دارد به اسم رابرت. ما هم بر طبق چیزهایی که در فیلم ها دیده بودیم یک کیک سیب پختیم و یک عصرِ به در خانه شان رفتیم و آمدنشان به محله را خیرمقدم گفتیم. آنجا بود که همسر ارمنی، شوهرش را « محقق زیست شناس» معرفی کرد.

کیک سیبی که برای شان پختیم کار خودش را کرد و در دیدار بعدی رابرت از من خواست تا با او به یکی از کنفرانس های دانشجویان رشته علوم بروم که قرار بود به آزمایشات شان، نمره داده شود.

آزمایش متعلق به یک دختر دانشجوی حدوداً سی ساله بود که تحقیقاتی بر روی سکس مگس ها انجام داده بود. دانشجوی مورد نظر، 500 مگس را در لوله های آزمایشگاهی ویژه قرار داده بود. در هر ظرف دو مگس مذکر و یک مگس مونث تعبیه شده بود. نوع تغذیه مخصوص، باعث شد مگس های مذکر رنگ شکم های متفاوت داشته باشند تا تفاوت مگس های مذکر قابل رویت باشد. در هر ظرف، از 3 مگس، یک مگس مذکر و مونث تغذیه بهتری داشتند و بالطبع درشت تر بودند.

دانشجوی فوق گفت که نتیجه گیری های زیادی از این تحقیق می شود ارائه داد ولی آشکارترین آن وصلت مگس های چاق و خوب تغذیه شده نر و ماده با هم است. سپس به صورت طنز اعلام کرد که: « اگر خودتان کوتاه قد هستید و دفعه بعد در یک مهمانی، دختر قدبلند جذابی دیدید بدانید که شانس کمتری برای ایجاد علاقه متقابل در او دارید».

بعد با حوصله تمام توضیح داد که مگس ها، به صورت غریزی در « انتخاب طبیعی» شان، به سمت جفتی می روند که شانس بقای شان را بیشتر تضمین می کند و یا مذکرها با مگس های مونثی وصلت می کنند که شانس باروری شان بیشتر است و امکان تولید بچه های درشت شان نیز بیشتر خواهد بود.

من مثل همیشه، دلم می خواست نظر انتقادی داشته باشم و در راه بازگشت به رابرت یادآوری کردم که لحن خانم محقق و نوع آزمایش مرا به یاد یک نظر علمی ولی نژادپرستانه در اواخر قرن 19 میلادی به نام Eugenics انداخت که از آلمان و هیتلر سر در آورد. نظریه مثلا علمی که معتقد بود باید نژادهای ضعیف تر را ( که عین علف هرز هستند) برچینند و حتی در ادامه، عملاً میلیونها انسانِ کولی و گی و یهودی را در کوره ها ریختند.

به نظرم رسید این تفاوت سازی لابراتواری و تغذیه بیشتر برای یک مگس مذکر و ضعیف نگه داشتن مگس مذکر دوم، شبیه کارهای بود که طرفداران نظریه Eugenics در امریکا انجام دادند وقتی که بیماران عقب مانده جسمی و روانی را مخطوع النسل  کردند تا جامعه را از ژن مریض پاک سازند. من داشتم به این نگاه بدبینانه ادامه می دادم که رابرت به یک نکته مهم اشاره کرد و آن اینکه خود طبیعت، تعادل را بعد از مدتی ایجاد خواهد کرد.

او گفت که اگر زوج های درشت مگس مدام فقط با هم جفت گیری کنند بعد از مدتی همه شان درشت می شوند و مقدار غذایی که همیشه در محوطه خود داشتند کم می شود و از آن پس مگس های درشت تر یا در معرض شکار یا خطرات کمبود غذا، شانس تولید مثل شان کمتر می گردد و دوباره مگس های کوچکتر شانس بقای شان بیشتر می شود. چیزی شبیه به جزیره پر از خرگوش که با آمدن یک روباه تعادل جمعیتش به هم می خورد و جزیره پر از روباه چاق و چله می شود و بعد از مدتی با کاهش سریع خرگوش ها از تعداد روباه هایش کاسته می شود و این چرخش مدام در طبیعت تکرار می شود.

 

 

image source

http://histclo.com/essay/misc/eug/cou/us/meas/balt/balt22-15.html

More from ونداد زمانی
چهار مرام «اپیکور» اولین فیلسوف بی‌خدا
اپیکور توانسته است یک فرمول ساده برای زندگی راحت فراهم کند که...
Read More