دلتنگی برای هر چه که بودیم و داشتیم پدیده ای بسیار رایج در فرهنگ بشری است. برای مثال، همه ما شنیده ایم که افراد مسن علیرغم پیشرفت های آشکار در بهبود زندگی، مدام با بی میلی و ناراحتی، گذشته را با زمان حال مقایسه می کنند.
مرور خاطرات گذشته و مقایسه اش با اکنون، به طور ناخودآگاه یک جاده یکطرفه است. معمولاً یک تصویر پاک و زیبا از گذشته ارائه می شود و حتماً به افسوسی ناشی از دور شدن بشر از طبیعت و آرامش اولیه ختم می گردد.
نوستالژی و دلتنگی برای اتفاقات گذشته در همه فرهنگ های بشری دیده می شود. معمولا در دین, فلسفه و ادبیات از یک نوع دوران طلایی یا بهشت گونه حرف زده می شود. داستان آدم وحوا و زندگی عاری از گناه یا حرص و طمع در باغ عدن، نمونه ای بارزی است تقریبا مشابه در همه اندیشه ها و مذاهب بشری است.
,Hesiod شاعر یونانی بیش از دوهزار و پانصد سال پیش در شعرهایش، وضعیت دوران خودش را را با نحوه زندگی انسانهای نخستین مقایسه می کرد و با افسوس از آنها با عنوان نسل طلای بشر یاد می کرد. بشری که که ساده و قانع بود.
در قرن 6 میلادی Boethius فیلسوف ایتالیایی, فراتر از حد نوستالژی رفت و با سرودن این شعر از زمان حال انتقاد کرده است.
مردم قدیم چقدر شاد بودند
خشنود از وفادارای و دلدادگی
چیزی راجع به تجملات نمی دانستند
قبل از وقت مقرر هیچ نمی خوردند
بلوط براحتی یافت می شد
شراب های رنگ وارنگ نمی ساختند.
رودخانه تشنگی شان را رفع می کرد و بیشه تختخواب شان بود
بیشترین اعتراض و دلتنگی بشر ناشی از این بود که زیاده خواهی، مردم را از طبیعت دور ساخته است. این غم از دست رفتن گذشتهِ بی ریا و پاک در دنیای معاصر به جوانان نیز سرایت کرده است. بیشتر به خاطر اینک تغییرات شتاب بیشتری به خود گرفته اند.
نوستالژی محدود به شعر, هنر و فلسفه نیست بلکه انگار در وجود تمام افراد روی زمین تنیده شده است. معلمین از داشتن شاگردان مودب و کنجکاوی که داشتند می گویند. والدین کودکی خود را بیاد می آورند که اغلب ساعات روز, بخصوص در تابستان, در کوچه و خیابان مشغول بازی های پرتحرک بودند و خبری از دستگاه های بازی چون ایکس باکس یا پلی استیشن نبود.
نوستالژی و غم از بین رفتن گذشته در بیشتر اوقات شاید حتی حقیقت هم ندارد. چون عملا گذشته بشر سرشار از بدبختی و رنج بوده است. هیچکس از فقر و ناامنی شهرها و راهها و روستاها در قدیم حرف نمی زند.
هیچکس از مرگ مردم از اسهال ساده و بیماری های واگیر، کچلی و کوری، فلج، طاعون، وبا و سفلیس و جذام که بشر را بدبخت می کرد نمی گوید. هیچکس دلتنگ بی سوادی و خرافات و درد ناشی از انواع مرض ها و تاری چشم و یک عالم بلای مزمن در قدیم نمی شود.
دلتنگی و غم از دست رفتن سادگی و پاکی زندگی دنیای قدیم معلوم نیست از چه زمانی شروع شده است ولی هیچوقت مانع تغییر و بیشتر خواستن و داشتن زندگی بهتر نشده است. پس شاید بی انصافی است تمام ویژگی های بد را به زمان حال و همه خوبی ها را به زمان گذشته نسبت دهیم.
THE NOSTALGIC APPEAL OF SIMPLICITY by Emrys Westacott
http://www.3quarksdaily.com/3quarksdaily/2015/05/the-nostalgic-appeal-of-simplicity.html#more
image source
http://antikhof-bissee.de/nostalgische-tretautos.html