پسري هستم ٢٩ ساله و حدود ٥ سال پيش جهت تحصيل به امريكا مهاجرت كردم. زماني كه در ايران بودم با دختري آشنا شدم و ما سه سال با هم دوست بوديم، البته به هيچ عنوان رابطه جنسي نداشتيم. ولي ما خيلي همدیگر را دوست داشتم . بعد از آمدنم به امريكا رابطه خود را از طريق تلفن و فيسبوك، اسكايپ حفظ كرديم. تا سه سال اول همه چي خوب بود ولي از سال سوم به بعد من ديگر واقعا خسته شدم و ميخواستم كه رابطه را تمام كنم ولي با مخالفت و اصرار وی اين رابطه ادامه پيدا كرد. الان بعد از پنج سال او به امريكا أمده است. اولين بار كه بعد از پنج سال من او را در فرودگاه ديدم هيچ حسي بهش نداشتم. الان هم كه حدود دو ماه داريم با هم تو يه خونه زندگي ميكنيم گاهي حس ميكنم دوستش دارم و گاهي حس ميكنم بايد هر چه زودتر از هم جدا شويم واقعا درمانده ام نميدانم چه بايد بكنم. لطفا من را راهنمايي كنيد
سلام امیر عزیز
باور کن بعد از خواندن این نامه، تصور اینکه سرنوشت دو انسان با سهل انگاری تمام در یک بازی نافرجام قرار گرفته است برای لحظاتی کوتاه بدنم را لرزاند.
امیر عزیز ولی با وجود اسف انگیز بودن موقعیتی که هر دوی تان در ایجاد آن نقش داشتید هنوز دیر نشده است و تقاضا می کنم چه زودتر بعد از یک جمع بندی دقیق از موقعیت عاطفی و روحی خودت و با توجه به شناختی که از دوستت داری به یک تصمیم مشخص برس.
.
برای اینکار در فرصتی مناسب، با نجابتی مردانه و با قاطعیت تمام با دوستت حرف بزن. بدون حس خجالت یا ترحم، از تردید های خودت و سابقه اش حرف بزن. به حرمتِ رابطه دوستی و محبتی که به او داشتی به این وضعیت بلاتکلیف خاتمه بده.
.
شاید بخشی از ادامه این رابطه احساس مسئولیتی بود که نسبت به او و محبت اولیه ات حس می کردی و نمی توانستی به خودت بقبولانی که رابطه را به اتمام برسانی. شاید هم بخشی از آن به زیرکی و فرصت طلبی ات ربط داشته باشد که به هر حال در موارد زیادی قادر بودی نیازهای عاطفی و روحی ات را در ادامه تماس با او برطرف کنی… و برای همین تاکید مجدد کردی که هنوز گاهی دوستش داری. ولی هیچ رابطه با دوام و حقیقی سنگ بنایش نمی تواند بر ترحم و دلسوزی استوار باشد.
.
شکی نداشته باش که یک رابطه جدی زناشویی از آینده مطمئنی برخوردار نخواهد گشت اگر بر اساس علاقه یکطرفه باشد. پس لطفا با خودت و دوستت صادق باش. بنشینید و حرف بزنید. به نیت ها و انگیزه ها و دلایل رفتار همدیگر گوش دهید و سعی کنید به مناسب ترین تصمیم برای هر دوی تان دست یابید.
.
بهمن
عکی از محمد رورگلی
