سنگ صبور عزیز.
با زن و شوهری از دوران دانشگاه، دورادور دوست هستم و به تازگی شوهر برای من آشکار کرده که در دوره دانشجویی عاشق من بوده و حرفهای ناشی از کم تعهدی می زند. من به شدت مردد هستم. طوری که بخشی از من دلش میخواهد راز بی تعهدی این آقا رو به همسرش فاش کنم که شاید این بی تعهدی پایان بگیره. خشمگینم ازش. ولی واقعا مرددم. وظیفه اخلاقی چی میشه این وسط؟ جای من بودید چی می گفتید؟ ممنون
رعنای خشمگین
سلام رعنای عزیز
این طور آدم ها با انتقام، جری تر می شوند. روی ضعفا و احتمالا همسر و فرزندشان تلافی می کنند. یا دختران معصومی که به احساس آنها پاسخ مثبت می دهند را بیشتر اذیت خواهند کرد.
گفتن این حرف کمی بیرحمانه و سرد است ولی این نکته هم یادت باشد که به هم ریخته شدن خانواده هایی که به هر حال با هر نوع دلیلی به هم چسبیده شده درد کسی را دوا نخواهد کرد. حداقلش این است که این فرد به طور ثابت سکس دارد و به همین خاطر کمتر مزاحم دیگران می شود.
به نظر من بهتر است خیلی آرام و متین به او بگویی که من با آدم متاهل نمی توانم و نمی خواهم رابطه داشته باشم. خواستی نصیحت هم بکن ولی بهترین کاری که می توانی بکنی حفظ برج و باروی ارزش های خودت است. رعنای عزیز، این دنیا و قراردادهای اجتماعی اش که متعلق به هزاران سال پیش است با همه خوبی ها، اختلال های خاص خودش را هم دارد.
رعنای عزیز، بخش قابل توجهی از بشر متاهل، چاره ایی جز دروغ گفتن و رفتارهای بیرون از تعهدی که خودش تعیین کرده، ندارد. بخشی از متاهلین نیز به دلائل مختلف، امکان ابراز و عملی ساختن این نوع امیال را ندارند هر چند در ذهن شان از تصور آن غافل نیستند.
در ضمن، جوامعی که مدیران شان بخواهند با ارعاب و زور این نوع رفتارها را کنترل کنند به سهم خود، در افزایش دو رویی و خیانت موثر خواهند بود. مثال بارز، ایران عزیز ما است که از یک سو، از بام تا شام، تبلیغ یک دین و اخلاقش را با بودجه های نجومی شاهد هستیم ولی به همان شدت، شاهد فساد گسترده در درون همان مدیریت نیز هستیم. مهمترین تاثیر این تناقض، کمرنگ شدن اخلاق و تعهدات انسانی است.
با آرزوی یک عشق خوب و برابر برای تو
بهمن
image source
http://cpidnyc.com/services-2/couple-therapy-and-marriage-counseling-with-eft/infidelity/