نقش اینترنت در تشخیص افسردگی

1341677332377.cached

دو سوال را در نظر بگیرید. اول: شما چه کسی هستید؟ به این مفهوم که چه چیزی شما را، از نظر وسایلی که می خرید، لباس هایی که می پوشید، ماشینی که سوار می شوید (یا نمی شوید)، از هم نوعان تان متفاوت می سازد؟ چه مقوله ای شما را از منظر کارهایی که می کنید، حرف هایی که می زنید، و احساساتی که دارید، از لحاظ ساختار بنیادی روانی تان، منحصر به فرد می کند؟ و حالا سوال دوم: از اینترنت چگونه استفاده می کنید؟

ممکن است این سوالات بی ربط به یکدیگر به نظر بیایند، ولی اینگونه نیست.

طبیعتا محتوای مورد مصرف شما در اینترنت می تواند نمایانگر بعضی از مشخصه های روانی تان باشد. آیا شما تا پاسی از شب در اینترنت پوکر بازی می کنید؟ پس احتمالا آدم ریسک پذیری هستید. رفتار و ماجراهای روزانه خود را در شبکه های اجتماعی به روز می کنید؟ پس شانس زیادی وجود دارد که آدم برونگرایی هستید.

آیا نحوه ی استفاده ی شما از اینترنت، صرف نطر از محتوای شان، می تواند بیانگر شاخصه های روانی شما باشد؟ اخیرا تحقیقاتی در این زمینه صورت گرفته که به این سوال جواب مثبت می دهند.

محققان ابتدا از بیش از صد داوطلب خواستند تا پرسشنامه ای درباره ی «تجربیات عاطفی اخیر خود» پر کنند. نکته ای که داوطلبان نمی دانستند این بود که معیاری مهم برای اندازه گیری افسردگی در این پرسشنامه گنجانده شده بود. محققان سپس بر پایه ی نحوه ی استفاده از اینترنت، نتایج را در سه گروه دسته بندی کردند: «تراکم» که بیانگر میزان رد و بدل شدن اطلاعات در یک شبکه بود؛ «کاربرد» که نوع استفاده از اینترنت را نشان می داد (مثلا ایمیل، دانلود موسیقی، و یا گشت و گذار در اینترنت)؛ و نهایتا « آنتروپی» که میزان تصادفی بودن گردش اصلاعات را اندازه گیری می کرد. در واقع منظور از این بخش، وسعت محدوده ای بود که یک نفر در آنِ واحد مشغول رد و بدل اطلاعات با دیگر منابع موجود در شبکه بود.

تاکید می شود که محققان از محتوایی که کاربران اینترنت با آن رو به رو می شدند اطلاعی نداشتند، و فقط از نحوه ی استفاده ی آنها از اینترنت خبر داشتند. هیچ کدام از دسته های یاد شده اطلاعاتی درباره ی اینکه کاربران از کدام وبسایت بازدید می کردند، محتوای چت یا ایمیل شان چه بود و یا چه نوع فایلی را دانلود می کردند، نمی دادند.

در جمعبندی، تیم تحقیق توانست الگوهایی خاص در استفاده از اینترنت را به افسردگی  افراد شرکت کننده مرتبط سازد. مثلا، به اشتراک گذاری، فرستادن تعداد زیادی ایمیل و چت کردن بسیار، و تمایل به پریدن از یک وبسایت به وبسایت دیگر، همه و همه، اشاید نشانه های افسردگی را نیز در خود داشته باشد.

مثلا پریدن از یک وبسایت به وبسایتی دیگر می تواند نشانه ای از بی میلی (ناتوانی در لذت بردن از انجام کارهای لذت بخش) باشد، زیرا فرد مدام در پی یافتن محرک های احساسی است. یا ایمیل زدن و چت کردن «بیش از حد» می تواند نشانه ای از عدم برخورداری از روابط رو در روی سالم اجتماعی باشد، چرا که فرد فقط در پی برقراری ارتباط با دوستانی است که دور از او زندگی می کنند، یا برای یافتن دوست های جدید اینترنتی تلاش می کند.

یک نکته اساسی که در حین تطبیق اطلاعات جمع آوری شدها  حتما در نظر گرفته شد این بود که به هر حال تشخیص افسردگی با وجود تاثیرات مخربی که بر روی بیمار می گذارد، بسیار مشکل است. آمار نشان می دهد که دو سوم از افرادی که با افسردگی دست و پنجه نرم می کنند متوجه قابل درمان بودن بیماری خود نمی شوند و در نتیجه به دنبال معالجه ی خود نیستند. حتی بیمارانی که چه با تصمیم خود و چه با اصرار اطرافیان به دنبال معالجه ی خود هستند، از پذیرفتن علائم بیماری، شرمگین هستند و تا حد ممکن انکار می کنند.

شاید جالبترین مفهوم درباره ی ارتباط میان افسردگی و استفاده از اینترنت، امکان تشخیص زودهنگام گرایش به افسردگی باشد، نه فقط قبل از تشخیص توسط متخصص، بلکه حتی قبل از اینکه خود فرد متوجه ابتلا به بیماری باشد. نتایج این تحقیق که مداخله ای ساده به صورت نظارت بر نحوه ی استفاده از اینترنت است شاید بتواند بیماری رایج و خطرناکی همچون افسردگی را در مراحله اولیه آن قابل تشخیص و درمان کند و در نتیجه افراد زیادی از این روش سود ببرند.

What Internet Habits Say about Mental Health, Adrian F. Ward and Piercarlo Valdesolo

http://www.scientificamerican.com/article.cfm?id=what-internet-habits-say-about-mental-health&fb_source=message

image source

http://www.newsweek.com/internet-making-us-crazy-what-new-research-says-65593