در اواسط قرن ۱۷ میلادی، «سور خوانا» دختر یک نجیبزادهی اسپانیایی ساکن مکزیک، در ۱۶ سالگی و پس از آنکه اکثر آثار کلاسیک موجود در اروپا را به زبان لاتین خوانده بود از مادرش در خواست کرد که او را با پوشاندن لباس پسرانه برای ادامهی تحصیل به دانشگاه بفرستد.
اما به جای آن، خانوادهی این دختر جوان مکزیکی، مقدمات ازدواج از پیش تعیین شدهی سور خوانا با یک اشرافزادهی مسن و پولدار را تدارک دیدند. سور خوانای ۱۹ساله برای آنکه به ازدواج اجباری تن ندهد تنها چارهی فرار را در آن دید که با پناه بردن به صومعه، راهبه و تارک دنیا شود.
احترام و حمایت بیشائبهی کشیش اصلی صومعه، به او اجازه داد که در سطح تحصیلات عالی به تدریس و تحقیق مشغول گردد. بعد از مدت کوتاهی کتابخانهای با ۴هزار کتاب برای خود دست و پا کرد و کمکم شروع به ارسال مقالات و اشعارش به اشخاص با نفوذ فرهنگی و مذهبی کشور نمود.
او در شعر معروفش In a lighter Vein از عشق مجنونوار مردان می گوید و اینکه چرا زنها به ندای عشق شان پاسخ نمیدهند؟ از طرف دیگر مردان در اولین فرصت، وقتی که معشوقه را وادار به ابراز عشق متقابل می کنند از آنها به عنوان زنان بی بند و بار یاد میکنند.
With you, no woman can hope to score
whichever way, she’s bound to lose
spurning you, she’s ungrateful
succumbing, you call her lewd.
Your folly is always the same
you apply a single rule
to the one you accuse of looseness
and the one you brand as cruel
سور خوانا با مطرحکردن موضوع روسپیگری در شعر فوق، در اوج بگیر و ببندها و آتشزدنهای مخالفین توسط کلیسا، با لحن تند شعرش را با عنوان « «ای مردان احمق» شروع می کند و بلافاصله از آنها میپرسد که چرا به شیوهی ناروایی، همیشه زنها را در مظان تهمت قرار میدهند؟
You whimper if you’re turned away
You sneer if you’ve been gratified
سور خوانا حتی جرئت می کند موضوع را به رابطه مردان و روسپی ها بکشاند وقتی این سوال همیشگی را پیش روی میگذارد که در رابطه بین مردان و روسپیها چه شخصی بیشتر گناهکار است؟ آیا آنکه برای گناه پول می پردازد یا آنکه گناه می کند تا به پول دست یابد؟
The woman who sins for money
Or the man who pays to sin?
سور خوانا نزدیک به ۴۰۰ سال پیش، تاوان این جسارت شاعرانهاش را میپردازد. دستاندرکاران جامعه، عرصه را بر او تنگ میکنند. از آن پس سور خوانا، که تنها نویسنده و نمایشنامهنویس و شاعرِ زنِ مستعمرهی اسپانیا در مکزیک بوده است، حمایت کشیشِ مسئول صومعه را از دست میدهد و پس از مدت کوتاهی کتابخوانهاش برچیده میشود، و ناچار میشود در ۴۶سالگی از همهی مزایای یک ادیب هنرمند محروم گردد.
سور خوانا در ادامهی افزایش فشارها دست از هرگونه فعالیت ادبی میکشد و فقط بهعنوان یک راهبه به کار سخت و طاقتفرسا تمسک میجوید. او یک سال بعد، در حین مداوای بیماران طاعونزده در همان صومعه، در سال ۱۶۹۵ بیمار میشود و چشم از جهان فرو میبندد.
این روزها نه تنها ملت مکزیک متوجه اهمیت فرهنگی وی در تاریخ کشورشان شده اند بلکه به عنوان یک چهره ملی، تصویرش را بر روی اسکناس های کشور نقش بسته اند.
منابع