انسانها همیشه به دنبال خوشبختی، آرامش، عشق، بهره وری مطبوع از زندگی و درک و شعور بیشتر هستند. با این وجود، در کمال تعجب می توان شاهد افرادی بود که در طول زندگی شان به دنبال یافتن دلائلی برای احساس بدبختی خویش هستند. این عده عملا شرائطی فراهم می کنند تا احساس بیچارگری، همواره وجودشان را در بر بگیرد.
عجیب تر از همه آنکه احساس بدبختی و حتی ایجاد ترحم در دیگران، نفعی برای شان حاصل نمی کند. نه قادر هستند معشوق خوبی باشند و نه از سر نکبت و بیچارگی که مدام بازتولید می کنند ذلیل و درمانده هستند. سئوال اساسی این است که چرا این نوع انسانها مصرانه بر بدشانسی و بیچارگی خود تاکید می ورزند؟
چون شرط اساسی برای وانمود به بدبخت بودن این است که تظاهر کنند آدم های معمولی و عملاً خوشبختی هستند.
این نوع افراد با هنرنمایی زیرکانه می خواهند به دیگران بقبولانند که آدم هایی معمولی هستند که خواهان زندگی مطلوب می باشند ولی بدشانسی یا و مصیبت، زندگی آنها را به روز سیاه نشانده است. این افراد به ظاهر بدبخت فقط در این صورت است که با تمام وجود، همدردی و ترحم اطرافیان شان را جلب می کنند.
افراد به ظاهر مایوس و بدبخت، تلاش می کنند نشان دهند که همیشه نگران وضعیت مالی شان هستند و روزگارشان از این که هست نیز بدتر خواهد شد.
بعد از سالها توجه و دقت در رفتار آدم هایی که همیشه بدبخت جلوه می کنند به یک دلیل برای عادت های ناهنجار این افراد رسیدم. به نظر من ایجاد یک شخصیت بدبخت و نالان به خودی خود کاری است کارستان. رضایتمندی که این افراد با خلاقیت و تلاش خستگی ناپذیر برای تهیه یک حمایت، نصیب خود می سازند از دردسری که برای خود فراهم می کنند سودمندتر است.
آدم های ذلیل و بیچاره نما، مدام خانواده خود را مسئول بدبختی های شان معرفی می کنند. با صراحت اعلام می کنند که لذت های زندگی را مهم نمی دانند چون این نوع امیال و خواسته ها متعلق به انسان های سطحی است. آنها در ضمن مدام از گذشته خوبی که داشته اند حرف می زنند و افسوس شان را در هر فرصتی به خاطر از دست دادن دوران خوبی که داشته اند گوشزد می کنند. آنها بدبین، منفی باف و ایرادگیر هم هستند.
The 14 Habits of Highly Miserable People, By Cloe Madanes
بازنشر از آرشیو مجله