روبرو شدن با یکی از پیچیدگی های زنانه

12-angry-men

از خوشبختی های یک زن آن است که در زندگی مردی را بیابد که سر از کار پیچیدگی های زنانه اش در آورد. به نظر من خیلی از مردها با کمی دقت و هشیاری می توانند به این مرحله از شناخت زن برسند. چگونه؟

بگذارید با یک مثال از رفتار بعضی زنان شروع کنم که خیلی از شما شاید متوجه اش شده اید. بعضی از زنان گاهی بیخود و بی جهت بهانه می گیرند٬ بحران درست می کنند، شماتت می کنند، بدو بیراه می گویند و آخرش هم گریه ای صادقانه و بازگشت همه چیز به سر جای خود …

در مقابل این بحران آفرینی ها برخی مردها فقط سکوت می کنند. بعضی مردها هم پا به پای زنها یکی را دوتا می کنند و بعد آتشی به پا می شود که آتش نشانی باید بیاید خاموشش کند.

اما بعضی از شما که به مرحله شناختِ پیچیدگی های زنان رسیده است می دانید که این عصبانیت ها و بهانه گرفتن ها و بحران درست کردن ها می تواند نشانه ای باشد از آتشی که زیر خاکستر مانده. می تواند ناشی از این باشد که زنان برای مدتها یک مسئله را تا حد ممکن بیان نمی کنند.

بعضی زن ها به خاط عدم اطمینان از واکنش طرف مقابل، ترس از مخالفت، مورد قضاوت قرار گرفتن یا متهم به ضعیف بودن و … احساسات قلبی خود را بیان نمی کنند. این بروز ندادن احساسات زن را کلافه می کند. تا اینکه احساسات فرو خفته راه فرار خود را پیدا می کنند و به شکلی دیگر بروز می یابند.

زنان وقتی  یک مسئله غیرقابل تحمل می شود می اشوبندد و اگر مرد نداند که معنای این غرشِ ناگهانی، احساس کلافه شدن چه بسا که یک رابطه را به سمت پرتگاه بکشاند.

با زنان اگر بجنگید چیزی عایدتان نمی شود جز اعصاب و عواطف زخمی شده برای هر دوی تان. تنها راه آن است که آرامشش را به او برگردانید به او یاد آوری کنید که هیچ چیز مهمتر از او و آرامش و سلامتی اش نیست حتی آن ماجرا یا اتفاقی که بهانهِ آشوبش شده بود.

بگذراید متوجه شود شادی و راحتی اش برایتان مهم است و او را و احساساتش را همانطور که هست می پذیرید. بعد خواهید دید که معجزه وار آرام می شود و برق دوست داشتن تان را در چشمانش خواهید دید.

شراره دهشیری