تعجبی نداره به‌هم احترام نمی‌گذاریم

www.ottawasafetycouncil.org
صبح ساعت ۸:۳۰ از خونه که می‌زنی بیرون، اولین چیزی که درِ خیابون می‌بینی، خانم‌ها و آقایون مسن و بازنشسته هستن که تابلوی «ایست» به‌دست، بچه‌های مدرسه‌ای رو از خیابون رد می‌کنن. پیرمرد یا پیرزن ایساده توی سرما و گرما، که بچه‌ های دانش آموز موقع رفتن به مدرسه براشون اتفاقی نیفته. یعنی جناب بچه‌ ها، شما در این جامعه احترام داری. حالا این رو بذار کنار خاطره‌ی من از بچگی ام

مدرسه‌ ما سه-چهار کوچه از خونه‌مون فاصله داشت. کوچه عرض می‌کنم. ماشین‌ها توی اون کوچه های یک وجبی نمیشه و نباید سرعت شون بیشتر از ۲۵ کیلومتر در ساعت باشه. توی مسیر خونه به مدرسه من و  برادرم و حسن، همسایه‌ی دیواربه‌دیوارمون، اغلب بازی‌ای می‌کردیم که در ترکی به‌ش می‌گیم «داش داش». من یه سنگ مرمر رو  گرد درآورده‌ بودم که خیلی دقیق می‌شد باهاش سنگ حریف رو نشانه‌گیری کرد.

یکی از همین روزهای بازی‌های راه مدرسه به‌خونه، توی کوچه‌ی نزدیک مدرسه، یه پیکان نارنجی که باسرعت می‌اومد، کنار پای من ترمز کرد. پیرمرد چاق در رو باز کرد و اومد پایین. ۳- ۴ تا خانم هم توی ماشین بودن. پیرمرد شروع به فحاشی کرد که «چرا حواست به ماشین من نبود؟» و هجوم آورد که من رو بزنه. من فرار کردم. یه پنجاه متری که رفتم، سرم رو برگردوندم تا ببینم که داره دنبالم میاد یا نه. سربرگرداندن همان و اصابت سنگ گرد مرمر دست‌ساز خودم به سمت چپ جلوی پیشانی ام همان. ترسیده بودم و همین‌طور به دویدن ادامه دادم. دست چپم رو گرفته‌بودم زیر صورتم تا خون روی لباس و کیف مدرسه‌م نریزه.

بابا داشت از عصبانیت منفجر می‌شد. اورژانس رفتیم و کلانتری. یه راننده‌ی تاکسی بیچاره رو گرفته بودن که یه جوون ۲۵-۳۰ ساله بود. به مامور کلانتری گفتم این نبود، اونی که من رو زد پیر بود و چاق و کچل. یه سالی طول کشید تا بابا راننده رو پیدا کنه. مامور کلانتری گفته‌بود که دیگه نمی‌شه شکایت کرد. قضیه مال یه سال پیشه. بابا هم برا خودش قیصر شده بود، ماشین طرف رو نگه‌داشته‌بود و دوتا کشیده خوابونده بود زیر گوشش.

خب، تعجبی نداره که ما، «ما» شدیم و اینا، شدن «اینا». تعجبی نداره که ما از عالم و آدم می‌ترسیم. تعجبی نداره که ما به‌هم احترام نمی‌گذاریم. اعتمادبه‌نفس نداریم. شاد  نیستیم …

وب نوشتهای شربت آبلیمو


  بازی داش داش اینطوریه که هر بازیکنی یه سنگ داره و اون رو به‌سمت سنگ بازیکن حریف روی زمینِ پرت می‌کنه. اگه سنگ حریف رو با سنگ خودت بزنی، فاصله‌ای که دوسنگ از هم گرفتن رو از بازیکن حریف کولی می‌گیری. یعنی باید هم نشونه‌گیریت خوب باشه و هم بتونی سنگ حربف رو یه‌جوری بزنی که سنگ خودت فاصله‌ی قابل قبولی برای کولی‌گرفتن از سنگ حریف ایجاد کنه.