ماجرای کشیده خوردن دختر شاه

tajolsaltaneh-
تاج‌السلطنه در اواخر سال ۱۳۰۱ هجری قمری (برابر با ۱۸۸۴ میلادی) از توران‌السلطنه، یکی از همسران ناصرالدین شاه قاجار که دخترعمویش نیز بود، زاده شد. تاج‌السلطنه در هفت سالگی به مکتب رفت. علاوه بر تسلط بر زبان فارسی، عربی و فرانسه را نیز به خوبی آموخت. او در ده سالگی ازدواج ناموفقی با حسن خان سردار شجاع، پسر شجاع‌السلطنه داشت.

تاج‌السلطنه در زمان حیاتِ پدرش، ناصرالدین شاه، بسیار مورد توجه او بود اما بعد از مرگ پدرش مورد نفرت مظفرالدین شاه قرار گرفت چرا که از مشروطه‌خواهان طرفداری می‌کرد. اجازه دهید به خاطره ای از تاج السلطنه در روز ترور ناصرالدین شاه اشاره کنم: .

دستور رفت که در اندرون شاه هم کسی را آگاه نکنند. یکی از خواجه‌ها طاقت نیاورد و گفت به شاه تیر انداخته‌اند، اما نخورده است.

زنان سراسیمه بیرون ریختند. فغان و شون برخاست. در آن روز بی‌خبر از همه‌جا هوس کرده ابروهای خود را سیاه کنم و «نیترات‌دارجان» مالیده بودم. وقتی آن هنگامه به پا شد، دویدم و داخل جمعیت شدم.

ناگهان کشیده‌ا‌ی به صورتم خورد و خون از دماغم سرازیر گشت. با تعجب نگاه کردم، کشیده‌ی دیگری خوردم. مادرم بود که با کلمات درشت پرخاش می‌کرد: «آیا امروز روزی بود که تو ابروی خود سیاه کنی؟» گریه‌کنان منزل آمدم. هرچه شستم سیاهی‌ها پاک نشدند. من هم تمام ابروی خود را تراشیدم. و به هر حال گفتم: «سلام بر سلطنتی که در زوال است.»

 ۱۳۰سال از تقاصی که دختر شاه به خاطر زن بودن بابت حوادث روزگار نصیبش شد می گذرد و متاسفانه هنوز زنان وطن تقاص بحران ها را با پاشیده شدن اسید بر روی صورت شان می پردازند.
 ………
وبلاگ ناصر فرزین فر داستان کوتاه

تاج‌السلطنه

کارنامه و زمانه‌ی میرزا رضا کرمانی، هما ناطق، نشر نیما، آلمان، 1385

More from ناصر فرزین فر
داستان« هیچ وقت» لیلا قاسمی با عینک فروید
اعلان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ در خیابان‌های امپراطوری اتریش- مجارستان،...
Read More