چرا پول شادی می آورد

 Mohammad Roodgoli
Mohammad Roodgoli

همه ما بر اساس فرهنگ و سنت و مرام خانوادگی، رابطه مشخصی با پول پیدا می کنیم. شدت  متغیر علاقه به پول فقط به انواع جوامع انسانی ختم نمی شود چون خود پول نیز در هر جامعه ایی مدام ارزش و اعتبارش کم و زیاد می شود.اما اینکه خود پول در تعریف کلی چیست و از چه موقع در زندگی اجتماعی بشر نقش داشته است این ضرورت را ایجاد می کند که به دوران بسیار قدیمی تر اشاره شود و نشانه های وجود  نوعی از پول را در دنیای پستانداران جستجو کرد.

به این خاطر نگاهی داریم به تلاش های یکی از نویسندگان مجله « روانشناسی معاصر»  دکتر Loretta Graziano Breuning استاد مدیریت بین المللی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا که کتابی نیز تحت عنوان «رابطه بین قدرت اجتماعی و احساس شادی در پستانداران»  نوشته است.

دکتر Breuning از طرفداران  تمام و کمال تئوری زیست شناسی تکاملی و روانشناسی تکاملی است و آنها را مبدا کتابش قرار داده است.  مهم این نیست که تئوری تکاملی چقدر درست است و تا چه حد می خواهد اصرار کند که همه جواب ها را می داند ولی مهم شاید این است که مثل همه نظریه های قبل از خودش در هر زمینه علمی و نظری، شاید یک قدم کوچک دیگر برای توضیح و درک بیشتر انسان برداشته است.

وی در کتابش با زیانی ساده تلاش می کند نشان دهد که مغز  پستانداران در طول میلیونها سال به ضرورت زندگی و خطاها و پیروزی هایی که داشتیم به آرامی لایه های بهتر و منطبق تری به آن افزده شده است. به اعتقاد او کاری که زیست شناسی و روانشناسی تکاملی انجام می دهند این است که اولاً  بخشی از دلایل رفتار اجتماعی و شعوری بشر را در لایه های قدیمی تر و باستانی مغز پستانداران شناسایی  می کنند و در مرحله بعد آن را با لایه های جدیدتری که فقط در مغز پستانداری به نام انسان ساخته شده است  تفکیک  و مقایسه می کنند. به تعبیری دیگر ضمن پذیرش بخشی از رفتارهای غریزی  مشترک با سایر حیوانات که در نهاد بشر حک شده است بر رفتارهای خردمند و متمدنانه ایی که در طی ده ها هزار سال گذشته کسب کرده ایم تاکید می ورزند.

یکی از بخش های کتاب وی در باره نقش پول است و اینکه اصلاً چرا به طور ذاتی تلاش برای دستیابی به پول که در حقیقت همان قدرت به دست آوردن غذا و نیازهای دیگر است به همراه خود احترام ومنزلت اجتناعی هم می آورد.  برای همین دکتر Breuning  لازم می بیند بر این نکته تاکید کند که بخش بزرگی از پستانداران موجودات اجتماعی هستند و برای شان پذیرفته شدن در جمع مصادف با ادامه بقا است.

برای  یک موجود اجتماعی اصلا قدرت و موقعیت اجتماعی فقط زمانی به درد می خورد که در جمع قرار داشته باشد. حیوانی که قدرت شکارش بیشتر است اگر نتواند آن را در گله اش شریک شود و در بین شان پذیرفته نشود  قابلیت شکار  نجاتش نخواهد داد چون بدون دفاع می شود. نمی تواند با تولید مثل بقای خودش را تضمین کند و … نسلش به پایان می رسد.

برای همین یک نیاز و ضرورت همیشگی در حیوانات اجتماعی و حتی در انسان اولیه شکل گرفته است که بیشتر داشته باشد. بیشتر شکار کند. بیشتر بتواند سکس داشته باشدو بیشتر فرزند بیاورد. که در دور تسلسل خود  به نیاز و تمنای بیشتر برای بیشتر داشتن منجر می شود. در سیستم معیشت انسان نخستین  دارایی های بیشترباعث مشخص شدن وضعیت هر فرد در سلسله مراتب اجتماعی و قدرت می شد. پول در حقیقت یک نوع نشانه قراردادی  فشرده شده از دارایی ها و پس اندازهایی نظیر مقدار زمین و حیوانات اهلی بود.

اگر نگاهی به دوران قرون وسطی داشته باشیم می بینیم که نشانه هایی نظیر لباس و جواهر هم به علائم قدرت و منزلت اجتماعی افزوده شده است. انواع کاست ها و طبقه بندی های ثابت ایجاد شد تا هر فرد در طول زندگی در همان حدودی که نسبت مستقیم با دارایی هایش دارد بماند. کشاورز و نظامی و دبیر و منشی و روحانی و ارباب هر کدام منزلت ثابت و قدرت اجتماعی مشخصی داشتند و به همان اندازه نیز شانس بقا و شانس تکرار نسل و امکان زندگی تضمین می شد.

بشر ولی با تمام طبقه بندی ها و محدودیت هایی که برایش چیده می شد همواره برای دست یافتن به شانس بیشتر بقا و تولید مثل و منزلت اجتماعی به انواع کلک و حقه و ریسک و حتی نادیده گرفتن حقوق دیگران متوسل می شد و یا با هوشیاری و به کار بردن قدرت ابتکار فرصت پیدا می کرد که از محدوده تعیین شده پا را فراتر بگذارد.. سبقت و تمنا برای زیاده خواستن در اصل موتور همه پیشرفتی بود که تاکنون نصیب بشر شده است.

اگر انگیزه خودخواهانه نبود امکان پیشرفت و انباشت ثروت نبود هیچکدام از دستاوردهای هنر و فرهنگ و تکنولوژی هم به این « فراگیری و تحول یافتگی سریع» وجود نداشت. از چند قرن پیش نوعی از سرمایه و قدرت که از آن تحت عنوان سرمایه فرهنگی  Capital Culture یاد می کنند وارد عرصه اجتماعی شده است و داشتن آن تبدیل به شیوه جدیدی از بده بستان قدرت و منزلت اجتماعی و حتی آرامش و شادی گشتنه است.بخش قابل توجهی از انسان سیر شده معاصر،عطش جدیدی را برای داشتن « چیزهای بیشتر» از طریق شعور و دانش، فرهنگ و  تخیل و هنر کسب می کند. دستاورد جدیدی که ناشی از لایه های جدیدتر مغز است و به همان نسبت از نشانه های قدیمی و حیوانی فاصله گرفته است.

The Urge for Stuff Is Primal
http://www.psychologytoday.com/collections/201408/money-my-mind/the-urge-stuff-is-primal

More from ونداد زمانی
چرا در حیوانات، مذکرها زیباترند؟
هر خصوصیت زیبایی که نرها نشان می دهند مثل صدای رساتر یا...
Read More