خانم «نل ایروین پینتر» که یک مورخ آمریکایی است در کتاب «تاریخ مردم سفید» مرور دقیقی داشته است در بارهی روند شکلگیری خصوصیات مردمی که رنگ پوست روشنتری داشتهاند؛ مردمی که در دنیای معاصر از آنها به عنوان «سفید پوست» یاد میکنند.
در دوران قدیم، یونانیها که رنگ پوست خود را رنگ طبیعی و کاملی برای انسان میپنداشتند متوجه این نکته شده بودند که اقوام «بربر» شمال اروپا رنگ پوست روشنتری دارند. با این وجود در دنیای قدیم، تفاوت فرهنگی مساله اساسی در تعیین تفاوت در بین اجتماعات مختلف انسانی بود و تفاوتهای فیزیکی از اهمیت چندانی برخوردار نبود. در اغلب اوقات، داشتن رنگ پوست روشنتر به اجتماعاتی نسبت داده میشد که از تمدن عقبافتادهتری برخوردار بودند.
قرنها بعد، اروپاییهایی جهانگرد در نوشتههای خود اذعان کردهاند که متناسبترین گروه اجتماعی برای برده بودن مردم «کاکیژیان» هستند که پوست روشنی دارند. البته به این نکته نیز اشاره میکردند که زنان برده وابسته به همان گروه اجتماعی از جذابیت مضاعفی برخوردارند. نسبت جذابیت سکسی دادن به زنان نژادهای پستتر پدیدهای است که همواره به عنوان تفکر نژادپرستانه وجود داشته است و بیدلیل نیست که در زمانه ما زنان غیر سفید به سمبل جذابیت سکسی تبدیل گشتهاند.
در طی دو دهه گذشته و در تحقیقات مربوط به «سفید پوست شناسی»، برای اکثر تاریخشناسان کاملا مسجل شده است که قرار دادن سفید پوستان در یک گروه نژادی یک اصل همگانی نیست و تشخیص اینکه چه کسی سفید است بر طبق هیچ دلیل و قرار ثابتی نیست.
به نظر میرسد مورخین و جامعهشناسان بر این نکته پای میفشارند که تعیین آنکه چه کسی سفید میتواند باشد بیشتر به طبقهی اقتصادی و فرهنگ مردم بستگی دارد. به عنوان نمونه در بعضی از کشورهای آمریکای لاتین کلمه «بلانکورز» که معنی «سفید شدن» میدهد به این مفهوم اشاره میکند که موقعیت اقتصادی افراد بهتر شده است و به طبقهی بالاتری از اجتماع صعود کردهاند.
تاریخ سفید پوستان در دنیای مدرن از قرن ۱۸ میلادی و اختراع «نژادشناسی علمی» توسط محققین دانشگاههای آلمان شروع شد. قدم اول را در این رشته علمی! آقای جوهان وینکلمان برداشت. او با قرار دادن یونانیها به عنوان سمبل زیبایی انسان و با فرض بر اینکه یونانیان سفید پوست تمام و کمال هستند پایهگذار مرجع بخشیدن به نوع خاصی از اجتماع اروپایی شد که مبدا و ماخذ آن دوره طلایی کلاسک یونان بود.
پتروس کمپر محقق بعدی بود که با اندازهگیری جمجمه یکی از مجسمههای مربوط به خدایان یونان به نوعی از درجهگذاری برای نژاد برتر و کاملتر رسید. بر طبق شیوهی ارزشگذاری آقای کمپر، اروپاییها با به دست آوردن ۸۰ نمره از ۱۰۰ نمره، بعد از یونانیها در مقام دوم قرار گرفته بودند.
محقق علم «نژاد پرستانه» بعدی، آقای چارلز وایت انگلیسی بود که بر طبق طبقهبندی که بر اساس جمجمههای مختلف صورت داده بود به این نتیجه رسید که انواع گروههای اجتماعی بشر بر طبق تقسیمات الهی به انواع مردم با کیفیتهای مختلف تقسیم شدهاند.
آقای بلومنباخ از دانشگاهی در جنوب آلمان پنج نوع رنگ پوست را منشا تفاوت انسانها تشخیص داد و تفاوتهای مزبور را نیز به تفاوت در آب و هوا و وضعیت اقلیمی مرتبط دانست. با این وجود او نیز بر روی این ادعا که سفید پوستان نژاد زیباتری از انسانها هستند تاکید ورزید.
آقای بلونباخ در تقسیمبندیهای خود به دلیل تاکیدش بر ریشه زبانها به این تئوری شبه علمی رسید که مردم آفریقای شمالی و هند به دلیل داشتن زبانی که ریشه هند و اروپایی دارد جزو مردم سفید پوست قرار میگیرند.
خانم «نل ایروین پینتر» نویسنده کتاب «تاریخ مردم سفید» به این نکته اساسی در تاریخ شکلگیری «سفیدها» اشاره کرد که دیری نپایید که ملاکهای دستهبندی سفید پوستان، معیار تفاوت جغرافیایی و زبان شناسی را نادیده گرفت و تعریف مثلا علمی «سفید پوستان» بر اساس اصل رنگ پوست تبدیل شد.
پروسه تعریف نژاد برتر «سفید» که بلونباخ به آن دست یافته بود به کمک رییس جمهور سوم آمریکا، توماس جفرسون به برتری بخشیدن گروه ساکسونها در میان نژادهای مختلف سوق داده شد. پس از آن، در آمریکا، ماجرای پاکسازی و ریشهیایی بیشتر و دستیابی به نژاد کاملتر به شکلگیری اندیشه «ایوژنیک» منجر شد.
بر طبق این اندیشه قرار شد به کمک علم ژنتیک ترمیم و تصحیح ژن بشرعملی گردد که در نتیجهی آن، نزدیک به ۶۵ هزار آمریکایی که بیشتر آنها سیاهان و سرخپوستان بودند قدرت تولید مثلشان را ناخواسته از دست دادند.
در دهههای اولیه قرن بیستم، اندیشه خالصسازی نژاد بشر از طریق علم ژنتیک با دیدگاههای نژاد پرستانه نازیسم پیوند خورد و پایهگذار فجایع نسل کشیهای آلمان نازی گشت.
قدم بعدی برای تعریف نژاد برتر در دنیای معاصر معطوف شد به تست هوش و شعور که بار دیگر سایر گروههای مردمی را در وضعیت پستتر ترسیم و محدود کرد. بیشترین تاثیر منفی و بازدارنده تست هوش در آمریکا متوجه مهاجرین جدید شد.
در اوایل قرن بیستم انواع و اقسام دیگر درجهبندی انسانها بر اساس زیبایی، نسبت اجدادی (و اینکه مثلا در بین آمریکاییها چه کسی از نظر خونی به «نوردیکها» در شمال اروپا نزدیکی و یا دوری دارند) تعریف شد و حتی کار به آنجا رسید که داشتن افکار سوسیالیستی و آنارشیستی نشان دهنده داشتن نژاد پستتر بود و این مساله نیز حمله غیر مستقیمی بود به یهودیان مهاجر که اکثرشان گرایشات رادیکال اجتماعی داشتند.
نکته پایانی و در خور ستایش در بارهی تحقیقات تاریخی خانم «نل ایروین پینتر» نویسنده کتاب «تاریخ مردم سفید» در این نهفته است که ایشان قادر گشته است موضوع آکادمیک و تئوریک شکلگیری نژاد سفید را با جذابیتی عموم پسند در اختیار قشر وسیعتری از مردم قرار دهد.
پانوشت:
THE HISTORY OF WHITE PEOPLE, By Nell Irvin Painter, Illustrated. 496 pp. W. W. Norton & Company. $27.95 Linda Gordon, Who’s White, Sunday Book Review
Linda Gordon is a professor of history at New York University and the author, most recently, of “Dorothea Lange: A Life Beyond Limits.”