از تقریبا ده سال پیش سریال تلویزیونی « سکس و شهر» نوشتهها و خاطرات یک زن روزنامهنگار ساکن نیویورک را به درون خانههای آمریکای شمالی برد.
دیری نپایید که ادعاهای حق به جانب و شاکیانهی قهرمان اصلی و سه دوست مؤنث دیگر او در این سریال نسبت به مردان، هم نظر زنان را به خود جلب کرد و هم خشم توام با کنجکاوی مردان را برانگیخت.
سریال «سکس و شهر» نه تنها بحثهای موافق و مخالفی بین زنان و مردان ایجاد کرده است، بلکه باعث شده در بین فمیسنیستها هم دو جبههی بزرگ موافق و مخالف به وجود بیاید. این دعواهای سلیقهای و اخلاقی موجب شهرت روزافزون این سریال شد و سپس دو فیلم سینمایی هم بر اساس این موضوع ساخته شد و بر پردهی سینماها به نمایش درآمد.
چهار زن سفید و جذاب طبقهی متوسط ساکن نیویورک با وجود آنکه در عمل چیزی بیشتراز تابلوی مصرف و مد برای کمپانیهای کفش و لباس و لوازم آرایش نیستند و در هر سریال و فیلم ساخته شده در شکلی کلیشهای و تکراری به مردان دور بر خود میتازند، ولی به دلائلی نامشخص همچنان از محبوبیت عمومی برخوردارند و دامنهی حضورشان به اروپا و جهان سوم هم رسیده است.
تمام هم وغم قهرمانان زن این فیلم در این خلاصه شده است که مردان را موجودات معتاد به سکسی نشان دهند که به قول قهرمان اصلی فیلم سامانتا جونز : «آنها را فقط میتوان در رختخواب کنترل کرد».
تلاش اصلی این مجموعه در این نهفته است که تصویر بدوی و خشنی از مردان رسم کند و نشان دهد که آقایان موجودات مریخی هستند که تنها کار مفیدی که ازشان برمیآید به آلت تناسلی بیبند و بارشان بستگی دارد.
مردان ارائه شده در این برنامهی سرگرمکننده، هم دشمن زنها هستند و هم وسیلهای که دلیل وجودیشان در جامعهی انسانی چیزی جز برآوردن آرزوهای جنسی زنان نیست. بسیاری از فمینیستهای غربی به نگاه مسموم و یک سویهی فوق ایراد میگیرند و مطرح میکنند که برداشت جنسیتی «سکس و شهر» بدون آنکه به انگیزههای اصلی دغدغههای زنان بپردازد با عنوان کردن و بزرگنمایی خواستههای غیرواقعی زنان، به جنبش عدالتخواهانهی زنان ضربه میزند.
فمینیستهای مخالف این برنامهی تلویزیونی سرگرمکننده بر روی یک ایراد بزرگ فیلم انگشت میگذارند، آنها معتقد هستند که سازندگان سریالها و فیلمهای سینمایی این چنینی میخواهند به جامعه این حقیقت دروغین را تحمیل کنند که فقط زنان سفیدپوست متمول و جذاب شهری قادر به رقابت با مردان هستند.
دهن کجی شیک باند چهار نفرهی زنان تقریباً مجرد در « سکس و شهر» و تقلید عمدی آنها از شیوههای فریب و به چنگ آوردن جنس مخالف، مردان را نیز جریحهدار و عاصی کرده است. در رسانه های گروهی صدای منتقدان مرد از این همه تحقیر و یک بعدی دیدن به ستوه آمده است و به اشکال گوناگون سعی در تخطئه آن دارند.
تنها شخصیت ثابت و ماندگار مرد در این برنامهی دنبالهدار «مرد بزرگ» است که با ثروت بی حد و حصر و جذابیت خارقالعاده تبدیل به سمبل مردانی شده است که کوچکترین عمق روحی و شخصیتی ندارد و همهی نیرویشان در داشتن رابطهی هر چه بیشتر جنسی با زنان جوان است. با همه این توصیفات، قهرمان زن فیلم کورکورانه عاشق اوست و بعد از خیانتهای مکررش باز هم به دام او میافتد.
تنها مردان قابل اعتماد در این مجموعه مردانی هستند که نسبت به زنان قهرمان این سریال تما یل جنسی ندارند و خودشان نیز عاشق مردان هستند، مردانی که تصویر ارائه شده از آنها بیشتر شبیه کپی بیرنگ و بویی است از زنان داستان و تنها وظیفهشان توصیههای مداومی است که برای خرید لباس و آرایش اغراقآمیز موجود در این سریال تلویزیونی میدهند.
زنان جذاب و یک بعدی تمام برنامههای سینمایی و تلویزیونی هالیوودی که کپی کم رنگ شده و ضرورتاً محدود شدهی آن در جهان سوم نیز به وفور یافت میشود، زنانی هستند که تنها نگرانی و بحران زندگیشان از دست دادن و یا به دست آوردن مردان این فیلم هاست. به همین دلیل میتوان تصویر کاریکاتوری که از مردان در « سکس و شهر» ارائه داده میشود را در یک نگاه رندانه، با آنچه که در اکثر سریالهای تلویزیونی غربی در طول 50 سال گذشته از زنان ارائه داده است مقایسه کرد.
از این زاویهی دید است که فمینیسفهای موافق با سریالهای به نمایش درآمده و فیلمهای به روی پرده رفتهی «سکس و شهر» با وجود سطحی بودن ادعاها، از زنان « ناجوانمرد» سبکسر و غرق شده در مصرف و ثروت این مجموعهی سرگرمکننده دفاع مشروط میکنند.
در حقیقت بازتاب « ناجوانمردیهای» زنان در این برنامه و به تصویر کشیدن رفتار نابههنجار زنان پرقدرتی که به مردان فقط از زاویهی برآورده ساختن نیاز جنسی مینگرند وسیلهای میگردد تا حقیقت اصلی رفتار با زنان در جامعه با ظرافت تمام آشکار گردد.
اگر در یک نمایش وارونه که در آن چند زن متمول، پرقدرت، شیک و جذاب ایرانی مدام در حال سوءاستفاده از مردان ضعیفتر از خود باشند، زنانی که ضمن داشتن همسر از موقعیت اجتماعی خود به طرز ظالمانهای کمال استفاده را بکنند و بیمحابا از مردان موجوداتی ارائه میدهند که تنها دلیل مفید بودنشان در داشتن آلت تناسلی شان است، ثابت خواهد کرد که «سکس و شهر» سرگرمی هوشمندی است که بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی مربوط به زنان را منعکس کرده است.
منابع:
Laurie Penny , Why men hate Sex and the City, 28th May 2010, Prospect Magazine
http://www.prospectmagazine.co.uk/2010/05/why-men-hate-sex-and-the-city/
Bidish, Why the Sex and the City 2 reviews were misogynistic, Guardian
http://www.guardian.co.uk/lifeandstyle/2010/jun/04/sex-and-city-critics-misogynists
رادیو زمانه