طی روزهای اخیر در ۳ شهر رم و فلورانس و ونیز٬ در حد نگاه یک توریست و به همراه کنجکاوی های روزنامه نگارانه٬ متوجه شدم اروپایی های مسافر و میزبان همگی از اقتصاد می نالیدند و نگران درصد بالای بیکاری هم بودند ولی در هیچ مورد نشنیدم که از دست های نامریی که قصد انهدام کشور را دارند و یا یک «دشمن» حرفی زده باشند.
اما به مجرد ورود به آتن از راننده تاکسی تا دربان محل اقامت تا راهنمای تور و … صحبت از تلاش دشمنی به نام « سیستم بزرگ» بود که چشم دیدن پیشرفت یونان را ندارد. دشمن از نظر یونانی ها اتحادیه اروپا بود و مثال های مخصوص خودشان را برای تایید استدلال شان داشتند. یکی می گفت به ما می گویند از بودجه مدارس بزنیم و دست از اکتشاف بناهای تاریخی جدید برداریم و این یعنی تعطیل کردن تاریخ و فرهنگ یونان … از چندین نفر٬ بخصوص راهنمای توریست ها شنیدم که می گفتند «سیستم» هر روز و بیشتر از پیش قصد انهدام زبان یونانی را دارد …
این ماجرای فراگیری توهم ناشی از فرهنگ توطئه به نظر من در دو نوع جامعه قوی تر است. اول از همه سرزمین هایی که گردش آزاد اطلاعات در آنها یا نیست یا بسیار محدود است و شاید برای همین حدسیات و فرضیه های گاهاْ مشکوک بویژه دست نامریی یک شیطان بزرگ خارجی را مشغول نابودی در کار جامعه می بیند! دومین نشانه برای شیوع این نوع دشمن تراشی ها برای مشکلاتی که هر جامعه ایی دارد بیشتر در جوامعی دیده می شود که رهبران شان به دلایل مختلف احساس قیم بودن شان زیاد است و به همان شدت نیز دوست دارند قدرت را طولانی مدت و قبضه شده داشته باشند ( تا مردم اطمینان داشته باشند که « دشمن» کاری نمی تواند بکند).
نمی دانم چرا یاد گفته مربی تیم فوتبال روسیه در برزیل افتادم که ادعا کرد دلیل شکست تیمش در برابر الجزایر٬ انداختن نور لیزری بر چشمان دروازه بان تیم شان بود. از همه این حرفها گذشته یونانی ها را راحت و آرام دیدم. حداقل٬ آنقدرها که زندگی یونانی ها را بحرانی نشان داده بودند نبود.