مغز ما واقعیت کنونی را می سازد

10081245

اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به نظر « مارسلو گلیسر» استاد فیزیک و ستاره شناسی دانشگاه دورتموث در باره تعریف خاصی که نسبت به  لحظه « اکنون » دارد.

لحظهِ «اکنون»چیست

خیلی راحت و عادی می گوییم اکنون و اینجا… کلماتی که انگار معنی مشخصی دارند یا ما فکر می کنیم که معنای مشخصی دارند اما اگر دقت کنیم می بینیم با وجود آنکه تا حدودی تکلیف خودمان را با « اینجا» مشخص کنیم چون مقداری آزادی در جابجایی از اینجا تا جای دیگر داریم ولی « اکنون» واقعاً وجود ندارد. در حقیقت این ذهن ما است که وضعیتی را خلق می کند که راهنمای ما در زمان و مکان است.

دانستن اینکه مغز ما سازنده واقعیت است نباید خبر غیرعادی باشد چون به راحتی می توانیم همه این دنیای واقعی که ذهن ما عرضه می کند را در هم بریزیم. به عنوان مثال اگر مشروب یا مواد مخدر استفاده کنیم و یا فقط چند شب پی در پی نخوابیم. در آن صورت متوجه می شویم که درکِ ما از واقعیت کاملاً متفاوت خواهد شد.

ما چه هستیم و چه نسبتی با دنیا داریم محصول به هم تنیده شدن احساسات ما و خاطراتی است که می توانیم  آنها را زنده کنیم. تناقض جالب در مسیر درک و شعور ما از واقعیت این است که خاطراتی که به آنها تکیه می کنیم از هم گسیخته و بی اعتبار است ولی با این وجود، باور داریم به همه آنچه که فکر می کنیم واقعی است.

ما فکر می کنیم که زمان جاری است بدون آنکه ساعتی در مغز ما مشغول فعالیت باشد. ریزش آب از آبشار یا ضربان قلب و یا تلاش بی وقفه افکار پراکنده مان به ما اجازه می دهد چیزی شبیه به نمایش یک فیلم در ذهن ما اتفاق بیفتد تا گمان کنیم دنیای بیرون و درون ما آنطوری که ما می فهمیم وجود دارد.

ما برای جابجا شدن در مکان آزادیم ولی زمان به ما این اجازه را نمی دهد. زمان ما را در چنگ خود می گیرد و کار زیادی از دست ما ساخته نیست و اگر مرگ توجه زیادی از ما طلب می کند و نگرانش هستیم تنها کاری که از عهده ما بر می اید آن است که گذشت زمان را به تعبیر خودمان، کند سازیم.

ما وقتی به به اطراف می نگریم چیزهایی را می بینیم که عملاً در گذشته اتفاق افتاده اند. اما به اجسام و اشیاء نظیر ابر و خورشید چنان می نگریم که گویی در لحظه اکنون شاهدشان هستیم هر چند می دانیم که اجسام و اشیاء هر چقدر دورتر از ما باشند، بودن شان قدیمی تر از اکنون است.

ما به آنها می نگریم نه به آن صورتی که واقعاً هستند، ما اجسام و اشیا را می بینیم ولی وقتی که بودند. خورشیدی که الان می بینیم تصویر 8 دقیقهِ پیش، آن را دیده ایم. چون با سرعت نور همین مدت طول می کشد تا تصویر اکنونِ خورشید به ما برسد. تصویر کامپیوتری روبروی مان را به خاطر نزدیکی اش به ما، که یک میلیاردم ثانیه پیش ساطع شده است اکنون می بینیم.

برای همه شعبده بازی هایی که شاهدش هستیم می توانیم از مغز خود متشکر باشیم. مغزی که همه این تفاوت ها را یکجا به عنوان واقعیت کنونی برای ما می سازدد.

ما قادر به درک هیچ چیزی در لحظه کنونی نیستیم. چیزی که ما از آن به عنوان « اکنون» می شناسیم ساخته شده از در هم آمیختن انواع فراوان گذشته ها است. زمانِ جاری شده و مداوم، این باور به هم بافته شده توسط مغز را در برابر ما به رژ وا می دارد. مغز این لحظات پراکنده قدیمی را مثل یک فیلم سینمایی به ما عرضه می کند.

تشبیهِ دیدن زندگی ساخته شده توسط مغز ما به صورت یک فیلم، بیشتر از پیش این پراکندگی و غیر واقعی بودن واقعیتِ زندگی را به رخ ما خواهد کشید چون ما می دانیم که همین فیلم سینمایی زندگی می تواند با پخش سریعتر فریم های هر ثانیه ِفیلم، سریعتر یا کندتر به نمایش در آید.

بنابراین بیایید از دیدن فیلم لذت ببریم.

Our Brain, The Trickster by Marcelo Gleiser

http://www.npr.org/blogs/13.7/2014/05/28/316664564/our-brain-the-trickster

ویرایش مجدد از آرشیو مجله

More from سعید داورپناه
او مرا با دنیای واقعی زنانگی آشنا ساخت – ۱
او مرا با دنیای واقعی زنانگی آشنا ساخت
Read More