جدا شدن آدمها سر یک سوتفاهم
زوج خوبی که آدم های متین و شاغلی بودند و مدتی هم بود همدیگر را می دیدند قرار شد عروسی کنند. نشان به آن نشان که عروس خانم در یک جمع کوچک دوستان و اقوام از دهانش پرید و از داماد پرسید فکر می کنی چقدر می خواهی خرج لباس عروسی کنی؟ داماد بخت برگشته که حتی مظنه یک سلمانی زنانه را هم نمی دانست همینطوری عدد ناقابلی گفت که کاش نمی گفت.
عروس خانم با دلخوری تمام و با احساس توهینی که فکر کرد در برابر دیگران برایش ایجاد شده بود گفت: « اصلاْ صحبت کمتر از ۲۰ میلیون رو نکن». دیگه بقیه اش رو می توانید حدس بزنید. عروس خانم از همان لحظه از چشم داماد افتاد و هر کاری کردند که سر و ته ماجرا را هم بیاورند نشد که نشد،
جدا شدن ناگهانی
حتماْ اینجا و آنجا شنیده اید که « ای وای مگه میشه؟ امکان نداره. نه! همین دو روز پیش توی مهمونی دیدم شون. خیلی با هم خوب بودند»
جدایی بی خبر و یک دفعه ایی، خیلی بیشتر از بقیه انواع جدایی، اتفاق می افتد. دلیل اصلی اش این است که این نوع زوج ها هیچوقت با هم حرف نمی زدند. درددل نمی کردند و غم و غصه ها و فکر و خیال های شان را باهم در میان نمی گذاشتند.
معمولا یکی شان مدتها قبل، از دیگری دل می کند و چون یاد نگرفتند با هم حرف بزنند دلسردی، بی سر و صدا، بیشتر می شود. این نوع از هم پاشیدن ناگهانی، وقتی به گره های آخر می رسد هر آدمی را شوکه می کند
چون امکان حرف زدن و گفتگو در این رابطه ها غیرممکن است طبیعتا رفتن یکباره یکی از زوجین مصادف می شود با باز شدن یک چاه سیاه و ترسناک در برابر فرد مقابل … شما را به خدا به همدیگر رحم کنید و حداقل قبل از رفتن بگویید که در درون شما چه می گذرد.
جدایی عشق اول
این یکی هم خیلی دردناک است و هم فراموش نشدنی ولی معمولا هیچکس به یادش نمی آید دلیل جدایی چه بود. انگار چون اولی است قرار نیست ادامه داشته باشد. شاید برای همین است که این جدایی بعدها مثل یک غم شیرین، همیشه در قلب می ماند.
Image Source
When Divorce or Separation Turns Ugly