گاوصندوق حزب

در پی رسوایی مالی و کلاهبرداری شهردار مونترال جرالد ترامبلی و رئیس حزب « اتحاد مونترال»، بخشی از کارمندان عالیرتبه تیم او نیز در معرض اتهام قرار گرفتند. در سال 2012  مسئول امور مالی حزب مورد بازخواست دادستان قرار گرفت . در این بخش مارتین دومانت، یکی از اعضای حزب در حال گواهی دادن در باره پول های رد و بدل شده در دفتر امور مالی است. این قسمت از اسناد دادگاه توسط مجله هارپرز دستچین شده است.

بازپرس: آقای دومانت آیا به خاطر می آورید که مردم برای کمک به حزب، کمک های مالی شان را به دفتر آقای ترابنیر می آوردند؟

اقای دومانت: اگر از من می پرسید که آیا من عملاً شاهد رد و بدل کردن پول بین مراجعین و آقای ترابنیر بودم؟ جواب منفی است. ما اسم دفتر امور مالی را گذاشته بودیم 620KRآکواریوم چون هیج پنجره و روزنه ایی نداشت که بشود  دید در آن چه می گذرد. دیوار شیشه ایی جلوی دفتر هم پرده کرکره هایش همیشه پایین بود.

بازپرس: آیا دفتر مرکزی حزب یک گاوصدوق داشت؟

اقای دومانت: بله. گاوصندوق در دفتر اقای ترابنیر قرار داشت.

بازپرس: آیا هرگز محتویات داخل گاوصندوق را توانستی ببینی؟

آقای دومانت: بله.

بازپرس: آیا امکان دارد توضیح دقیقتر بدهید؟

آقای دومانت: یک بار در پایان روز وقتی که در دفتر خودم نشسته بودم آقای ترابنیر صدایم کرد و خواست که به داخل دفترش بروم. وقتی وارد دفترش شدم کمی به نظرم عجیب آمد چون کاملاً تاریک بود و چیزی دیده نمی شد. ایشان به من گفتند در و  کرکره ها را ببندم. چشمانم که به تاریکی عادت کرد دیدم ایشان در کنار گاوصندوق زانو زده اند.

بازپرس: گاوصندوق به چه بزرگی بود؟

آقای دومانت: بزرگ بود. چیزی در حدود یک ونیم در دو متر. من از او پرسیدم چه کمکی از من ساخته است؟ که آقای ترابنیر جواب داد درِ گاوصندوق بسته نمی شود. پرسیدم آیا قفل خراب شده؟ ایشان گفتند نه، فقط زیادی پر شده است. احتیاج به کمک تو برای بسته شدنش دارم.

بازپرس: آیا حجم بزرگی از پول در آن بود؟

آقای دومانت:  من به عمرم این همه اسکناس یک جا ندیده بودم. بیشتر از همه اسکناس های بسیار درشت قرمز و قهوه ایی و صورتی به چشم می خورد.

بازپرس: پس شما اسکناس های پنجاه و صد و هزار دلاری دیدی؟

آقای دومانت: بله. راستش را بخواهید با دیدن ان همه پول شوکه شدم، شاید حتی بیشتر از آن، لرز برم داشت.

بازپرس: آیا موفق به بسته شدن گاوصندوق شدید؟

آقای دومانت: بله. البته بعد از آنکه اقای ترابنیر دسته های اسکناس را که با کش پلاستیکی به هم جمع شده بود در جیبش قرار داد توانستیم دو نفری در صندوق را ببندیم. بعد، با کمی تردید به صورت جوک گفتم به نظر می آید احتیاج به گاو صندوق بزرگتر دارید؟ نشان به آن نشان که دو هفته بعد، یک گاوصندوق بزرگتر به دفتر ایشان آورده شد.

 

 Better Safe, Reading, Harper Magazine – Vol 326, No. 1954

www.harpers.org

 

 

More from ترجمه‌ی محمد رادفر
چرا بعضی‌ها قلب شان بیشتر می‌شکند
مواظب خود بودن یک فن مهم در زندگی است که خیلی ها...
Read More