ترانه ایی زیبا از گروه سرمه

خواهر بزرگم زهره، از نسلی است که جوانی اش در فاصه بین قبل و بعد از انقلاب سپری شده است و به همین دلیل فرصت نداشت آن طور که طبیعتاً قرار بود، جوان باشد! خواهرم در دوران انقلاب، شتابزده  سیاسی شد و بعد از انقلاب، سریع جدی شد. موسیقی اش هم، سیاسی بود و جدی.  ترانه مرثیه از گروه« سرمه» با آنکه حال و هوای دوران « ضبط و صوت» خواهرم را دارد ولی مثل دوران جوانی او، بین نغمه فولکلور و شعار سیاسی حیران و سرگردان نیست. گروه سرمه عشق را برگزیده است.

از نگاهت، ماندم من از تکیه گاهت، ماندم من از جان جانان، ماندم مرا دیگر توان نیست… شد تمامم آتش و شد، انسجامم بی انسجام، من بماندم با تلی از آرزو… یار من ای تو ای بارانم چون کویری تشنه مانم، آرزویی برای من نگارم قصه ها گفتی مرا بی سخن، خواندی مرا با سکوت کردی مرا مرد و زن، بوسه هایم برای تو، شادی هایم برای تو، آرزوی دیدنت از آن من…

اعضاء گروه سرمه: مونا مطبوعی ریاحی (کلارینت) یالنا پاپرزان (ویولا) خواننده: گلنار شهریار

SORMEH
Video: Massih Parsaei
Golnar Shahyar (voc) Mona Matbou Riahi (Clarinet) Jelena Popržan (Viola, Voc, Loops)
Elegy:Arno Babadjanyan (1921-1983)

Written By
More from امید
به چهار دلیل، پیش دخترها راحتم
من از ۱۲ سالگی بود که مثل اغلب پسرهای دور و بر،...
Read More