آمیختگی سکس و مذهب در شعر

فکرش را بکنید که برای شنیدن روضه های آتشین کشیش و وکیل معروف قرن 17 انگلیس، John Donne، مردم سرو دست بشکنند بعد پی ببرند که این مردِ مومن صادق در ضمن شاعر هم هست. بعد تصادفا متوجه شوند که بخش اعظم اشعارش با ایما و اشاره و از همه مهمتر با استعاره به معشوق بگوید:« آخر چرا همبسترم نمی شوی؟»John_Donne

به وجود آمدن این جرئت شاعرانه می تواند دلائل بسیاری داشته باشد ولی دو انگیزه اصلی وجود دارد که به فرقه ادبی « شاعران متافیزیک» انگلیسِ 5 قرن پیش میدان داد تا به کمک تشبیه، تمثیل و بویژه استعاره، سکس و مذهب را یکی بدانند.

از طرفی به یکباره انواع و اقسام آئین های مسیحی بعد از انشعاب پروتستانها در دنیای کاتولیک ایجاد شد. در آن بحبوحه، کسی برای اشعار یک ملای مومنِ که در مهمترین کلیساهای انگلیس روضه های اشک آور برپا می کرد اهمیتی قائل نمی شد.

رابطه ایی که او با اعتقادات مذهبی داشت و افکاری که امیال سکسی در آن نقش کلیدی داشت ریشه منسجمی با اندیشه عمومی رنسانس و تاکیدشان بر بدن و جسم پیدا کرده بود. از نظر فلاسفه رنسانس، بدن انسان نمونه و تجسمی بود از هستی پیرامون. در یکی از شعرهایش The Sun Rising, به خورشید می گوید فقط بر بستر او و معشوقش بتابد چون آنها و عشق شان همه دنیا هستند. در شعر Valediction: Forbidding Mourning خود را قلم پرگاری فرض می کند که به دور معشوق می چرخد و با وجود انکه به او دست نمی یابد ولی همین به دور او گشتن ایجاد کننده دائره بی نقص عشقی می شود که در اصل کل جهان است.

او در سونات 18،  ورود به کلیسا را به دخول در زن تشبیه کرد. به تعبیری دیگر او لذت و فرخندگی ناشی از ایمان مذهبی اش را مترادف با لذت جنسی می دید و آنها را می سرود.

John Donne قبل از کشیش شدن با پول به جا مانده از ارثی که نصیب مادرش شده بود به عیش و عشرت و سفر پرداخت. هنوز یکسال از کارکردنش در 30 سالگی نگذشته بود که عاشق دختر یکی از صاحبمنصبان خودش می شود و حتی به خاطر ازدواج بدون اجازه یکسال نیز به زندان می افتد.

جان دان از 32 سالگی به طور حرفه ایی اشعارش را منتشر ساخت و محبوبیت ملی پیدا کرد. پادشاه انگلیس جیمز اول، با انکه از اشعارش لذت می برد او را به دربار راه نداد. او به فرمان شاه وارد کلیسا شد و به خاطر احساس عمیق مذهبی که توام با ظرافت های شاعرانه بود به او اجازه دادند تا اشعار شوکه امیز ولی بسیار نغز را به چاپ برساند.

او در شعر بسیار معروف « پشه» که قرار است به هزار زحمت معشوقه را به رختخواب بکشاند از استعاره گزیدن پشه و خوردن خون خودش و معشوقش توسط پشه استفاده می کند تا تمثیل وار به معشوق بگوید مقاومت فایده ندارد چون خون ما در بدن پشه در هم تنیده شده و بدن پشه بستر زناشویی ما است و … معشوقه هم برای مقابله با منطق او، پشه را له می کند ولی او همچنان ضمن به کارگیری اصول و فروع مذهبی، رفتار پشه و گناه معشوقه را در استعاره های جدیدتر قرار می دهد و همچنان مصرانه او را به بستر می خواند.

یک قرن بعد از مرگ وی بود که منتقد معروف انگلیس ساموئل جانسون ، از برجسته ترین صاحب نظران ادبیات انگلیس، شیوه نگارش او را « اشعار متافیزیک» نام نهاد. در اشعار این ملای معروف همه چیز در حین آنکه در پیرامون به رختخواب کشاندن معشوق می گذرد ولی در هر شعر از یک بخش از ایدئولوزی مسیحیت برای فریب و اغوای معشوق استفاده می کند.Zubin-Varla-as-John-Donne-and-Jess-Murphy-as-Ann-Donne.-Small

اشعارش با انکه زننده و وقیح به نظر می رسند مثلا در شعر Elegy 19. To His Mistress Going to Bed به معشوق می گوید تصرف تو و آمیزش با تو استعاره و قیاسی است از تجربه بهشت و بنابراین بگذار با تو همبستر شوم تا به خدا نزدیکتر گردم. در همین شعر میل به همخوابگی و تصرف معشوق را برابر با کشف امریکا توسط دریانوردان و تسخیر مستعمره ه امریکا می بیند.

دوران زندگی او مصادف بود با درگیری و تغییر حکومت مذهبی که به صورت متناوب بین کاتولیکهای انگلیس و سایرین در جریان بود. به همین دلیل او نتوانست از مزایای شاعر دربار بودن برخوردار باشد. شاعر و موعظه گر ملی بریتانیا تا وقتی که قسم نامه معروف توبه از کاتولیک بودن خودش را نخوانده بود حتی مدرک دانشگاهی اش از کمبریج را نتوانسته بود وصول کند.

همسر جان دان در طی 16 سال زندگی 12 فرزند به دنیا اورد و 5 روز بعد از تولد آخرین شان دیده از جهان فرو بست. جان دان با انکه شغل و منصب عالیرتبه ایی داشت و مدام توسط لردهای با نفوذ حمایت مالی می شد ولی همیشه مشکل اقتصادی داشت. او در سن 59 سالگی در سال 1631 میلادی چشم از جهان فرو می بندد ولی نامش در ادبیات کلاسیک جاودانه می گردد.

More from ونداد زمانی
نامجوی عزیز، نه یعنی نه
علاقه و آمادگی یک زن برای رابطه جنسی، یک موقعیت قطعی نیست...
Read More