سنگ صبور عزیز،
من خارج از ایران زندگی میکنم. 33 ساله خیلی شدید احساساتی هستم. بدون هیچ منطقی خودم را درگیر عشق های یکطرفه میکنم و فکر میکنم که باید تا آخر خط بروم. اصلا در کل آدم عاشق پیشه ای هستم. 3 سال زندگیم را وقفِ عشق به یک دختر کردم و هر کاری برایش میکردم. از اول هم فهمیدم که او مرا به اندازه ای که دوستش دارم نمی خواهد.
کاملا یک طرفه دست آخرم گذشت رفت، الان همین داستان را دوباره دارم با یک نفر دیگه تکرار میکنم، و آخر داستان را هم میدونم، اما نمیتونم هیچ کاری انجام دهم، هر کاری هم میکنم باز بر میگردم سر خانهٔ اول، میدونم و حس می کنم که مردد هست، اما باز فکر میکنم باید تا آخر خط بروم، حالا هر جوابی هم که شما به من بدهید، فکر نمی کنم کمک کنه و باز من تا آخرش میرم، دیوانه که شاخ و دم نداره.
محسن
محسن عزیز،
به خاطر تلخ بودن روابط یکجانبه، اغلب افراد می دانند در یک رابطه نامناسبِ رابطه قرار دارند. شاید صریحا ابراز نکنند ولی چون دلبستگی شان به طرف مقابل خیلی زیاد است قدرت واکنش از آنها سلب می شود.
دوست عاشق پیشه عزیز، مهمترین انگیزه برای خیلی از رابطه ها « ترسِ از تنها ماندن است». برای همین بعضی ها به هر قیمت و حتی ذلتی وارد یک رابطه به ظاهرعاشقانه می شوند.
محسن عزیز شاید بهتر است در باره کلمه عشق نیز کمی تجدید نظر کنی. شاید کمی غیرعادی باشد که مدام عاشق می شوی شاید اسم این احساس فقط دلبستگی یا حتی وابستگی است.
بهتر است فکر کنی چه اتفاقی یا دلیل دیگری که مربوط به خودت است وجود دارد که افرادی که عاشقانه دوست داری از تو گریزان می شئند؟ نمی شود که همه شان بد باشند یا رفتارشان ناروا باشد.
محسن عزیز، معلوم است که مشکل ایجاد رابطه نداری و برای همین سعی کن این بار با دقتی ورای احساسات اولیه، با صبوری تمام، منتظر باشی تا طرف مقابل تو نیز قدم های عاطفی و علاقه به تو را بردارد. خیلی از ما به خاطر نیازهای شخصی خودمان، حدس می زنیم که طرف مقابل از ما خوشش می اید.
دست از عاشق پیشگی برندار، فقط سعی کن این انرژی و عاطفه زیبا کدر و تلخ نشود. اجازه بده دیگران هم عاشق تو شوند.
کیانا
image source
http://mp3shuk.com/one-way-love/images