
اول از همه این مسئله را در نظر بگیرید که ترامپ با رای محافظه کاران نمی توانست به قدرت برسد. او همزمان توانسته رای کارگران و بیکاران و همه آنهایی که از واگن قطار سریع زندگی امریکا جا مانده اند هم استفاده کند. در حقیقت حمایت مردم فقیرتر امریکا و بخصوص کارگران و کشاورزان او را ریاست جمهور کرد.
به عبارتی به خاطر افراط دمکراتها در همه غرب، گرایش اقشار ضعیفتر به سمت محافظه کاران و فاشیستها و نژادپرستها دیده می شود. آلمان و فرانسه و ایتالیا در لبه مرز باختن به افرادی شبیه ترامپ هستند.
دوم اینکه ترامپ می داند حکومت اسلامی دیگر نمی تواند از پس فشار اقتصادی و اجتماعی ناشی از سیاست های بحرانساز خودش برآید. او با پیش شرطهای کاملا مشخص، مذاکره با ج. ا را مطرح کرده است. ترامپ همه قدرت های کلیدی ولایت فقیه و سپاه ( دستیابی سلاح هسته ایی و امکان بازسازی شبه نظامیان عرب منطقه ) را می خواهد کاملا از ج. ا بگیرد.
برای همین است که ولایت فقیه ظرف یک هفته گذشته بارها در باره امکان صلح با امریکا ضد و نقیض گفته است. چون می داند به هر طرف بچرخد آینده متزلزلتر از همیشه در پیش روی دارد.
احتمالا ج. ا بعد از چندین جلسه رو در رو با ترامپ خواهد فهمید که قادر به سازش کامل نیست. ج. ا می داند با سازشی که خواهد پذیرفت جرات راه انداختن مجدد شبه نظامیان در خاورمیانه را ندارد. می داند که هر نوع شیطنتی در زمینه نیروی هسته ای اش اینبار با شدت تمام روبرو خواهد شد.
ج. ا ولی فکر می کند با نپذیرفتن شرایط مصالحه با ترامپ همچنان قادر است با سیستم سرکوبی که درون کشور دارد با بحران غیرقابل کنترل تورم و تحریم شدیدتر برخورد کند.
تنها امید ج. ا تبدیل کامل به کره شمالی اسلامی خواهد بود که آن هم موقتی است چون مردم ایران با مردم شدیدا کنترل شده کره شمالی فرق اساسی دارند.
گرانی سرسام آور، مدیریت فاسد ناکارآمد و وجود زنان شدیدا ناراضی ایران همراه با جوانان و جمعیت وسیعی که زندگی دوران پهلوی ها را تجربه کرده اند نمی گذارند ایران تبدیل به کره شمالی اسلامی شود.