
از وقتی که روسیه با بمباران مخالفین اسد و حمایت کامل نظامی و استقرار ۵ هزار مستشار نظامی رسما بقای بشار اسد را تضمین کرد دو اتفاق بزرگ در خاورمیانه فرصت گسترش پیدا کرد.
۱- جمهوری اسلامی اجازه یافت پایگاه و حضور نظامی در سوریه پیدا کند و از طریق دسترسی دریایی، سرمایه گذاری نظامی عظیمی را در خاورمیانه به راه انداخت.
سوریه تبدیل به انبار مهمات و موشکهای ج. ا و مستشارانش شد که از آنجا به غزه، یمن و لبنان ارسال می شدند. تا سوریه تحت تسلط بشار اسد بود ج. ا رهبری بحران های خاورمیانه را در اختیار داشت.
۲- روسها از طریق کریدور سوریه هدف استراتژیک خود برای ایجاد جنگ های درون قاره افریقا را با وسعتی چشمگیر برنامه ریزی و اجرا کرد.
ایجاد بحران و جنگهای داخلی در افریقا توسط روسیه باعث شد در طی بیش از ۱۰ سال گذشته، میلیونها پناهنده از کشورهای افریقایی و خاورمیانه به طرف اروپا سرازیر شوند که ضربه اقتصادی بزرگی بر اروپا بود.
اروپا پس از سالها مقاومت برای تطبیق با جمعیت عظیم مهاجران ناخواسته، کم کم شاهد میدان گرفتن دست راستی های نژادپرست خود شد که برای مدتهای طولانی در اقلیت کامل بودند. چرخش به راست، در اروپا به نفع روسیه بود چون افزایش خشم نسبت به پناهنده ها و کاهش سرویس و خدمات به آنها، کشورهای اروپایی را در وضعیتی کمابیش بحرانی و ضعیفتر قرار می داد.
روسیه و جمهوری اسلامی بیش از ۱۰ سال از آس برنده شان یعنی سوریه سود استراتژیک بردند و به نظر نمی رسید این ماجرا دستخوش هیچ تغییر خاصی باشد.
اما روسیه مغرور از وضعیتی که برای غرب ایجاد کرده به حس کشورگشایی تزاری خود میدان داد. اول کریمه و بعد حمله برای تصاحب اوکراین، باعث شروع یک پایان برای رهبری اش در در خاورمیانه و افریقا گشت.
غرب و امریکا با تمام قدرت ممکن به حمایت نظامی اوکراین روی آوردند تا روسیه را وادار کنند بهای سنگین و کمرشکنی صرف تجاوز به اوکراین بپردازد.
ادامه هزینه میلیاردها دلاری روسیه در اوکراین باعث شد وضعیتی متزلزل در سایر برنامه های استراتژیکش ایجاد شود. اولین و مهمترینش سرنگونی غیرقابل پیشبینی و سریع سوریه بود. اتفاقی که به یکباره سفره گسترده منافع جمهوری اسلامی و روسیه را دچار اختلال بنیانی ساخت.
غزه آتش بس را پذیرفت. دیر یا زود لبنان قادر خواهد بود حزب الله را خلع سلاح کند یا قدرتش را به حداقل برساند.
اسرائیل نیز شاید بعد از ۱۰ سال آنقدر احساس آرامش کند که دست راستی های جنگ طلب را از قدرت سیاسی کشور کنار بگذارد و نیروهای سکولار و دمکراتش قدرت را در اسرائیل به دست بگیرد.