مردها باید حرف بزنند- 3

وقتی ما ده ساله بودیم و در حوالی میدان قصر، فوتبال بازی می‏ کردیم، آپارتمانی که یلدا در آن سکونت داشت بر زمین بازی ما مشرِف بود. یلدا با سایر دخترانی که با ما سر و کله می ‏زدند، تفاوت داشت. او دختر هشت ساله‏ با نمکی بود که عصرها جلوی درب خانه ‏شان می ‏ایستاد و فوتبالِ ما را تماشا می‏ کرد.

می ‏دانم که لااقل من و پیام، دوستِ صمیمی ‏ام، ضمنِ بازی فوتبال، حواس مان به یلدا بود. متاسفانه بین ما و یلدا یک سوء‏تفاهم دوجانبه برقرار بود: ما برای ورود به دنیای آن دخترِ کم ‏حرف و جذاب، راهی جز دریبل و شوت و روپایی نمی‏ شناختیم و او هم انگار زبان عاشقانه‏ کتانی ‏های پاره‏ ما را نمی ‏فهمید.

یکی دو سال گذشت و یلدا فقط ایستاد و بازیِ ما را تماشا کرد و ساکت ماند تا سرانجام یک روز، پسری همسن و سال ما از یک محله‏ دیگر آمد و به تماشای بازی ما ایستاد. چهره‏ پسرک و حتی لباس و اداهایش فرقی با من و پیام و سایرین نداشت. اما آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، مجازاتِ بزرگِ ما بود، که بنا به توصیه والدین ‏مان “پرهیز” را انتخاب کرده بودیم.

یلدا فقط نیم ساعت صبر کرد، بعد از میان زمین بازی ما عبور کرد و رفت کنار پسر ایستاد، به دیوار تکیه داد و با او حرف زد، جوری که انگار سی سال بود او را می‎شناخت.

در ادامه‏ آن روزِ نحس، من و پیام تا توانستیم به پای هم لگد زدیم و رویِ آسفالت سُر خوردیم و به هم فحش دادیم و جر زدیم. در واقع ما نه فقط از خودمان، که از دوستانِ محتاط ‏‏مان هم بیزار شده بودیم که عرضه نداشتند تا پیش از آن که سر و کله‏ یک غریبه‏ بی ‏پروا تویِ محله‏ مان پیدا شود به یلدا نزدیک شوند و او را در جمعِ خودمان نگهدارند. آن پسر، از “تجربه کنندگان” بود. ما این را حس می‏ کردیم و حسرت می ‏خوردیم.

معمولا در یک لحظه‏ خاص، دخترها به پسر می‏ فهمانند که فراتر از بازی، «چیزی» هست که می‏ شود مرتکب آن شد. گذشته از طرز بیان آن “چیز”، درست در آن لحظه ها،  پسرها با دوراهی مواجه می ‏شوند. از آنجا که “چیز” ممنوعیت دارد و به شیطنت آمیخته است، پسر باید از میانِ “تجربه” و “پرهیز” یکی را انتخاب کند.

پسرهایِ محتاط “پرهیز” را انتخاب می‏ کنند. این پسرها از همان روز به بعد، اغلب بر اساس مصلحت خواهند زیست. از سویِ دیگر، پسرانی که “تجربه” می‏کنند، هر چند ممکن است توسط والدین غافلگیر و تنبیه شوند اما همان انتخاب نخست باعث می‏شود که در تمامِ عمر، جویای چشیدن و تجربه مجددِ طعم زندگی هستند.

انتخاب یکی از این دو راه در آن سن خاص، ربطی به زیبایی یا فریبندگی دختر ندارد چون پسربچه‏ ها در آن دوران به محض اینکه با دختری بازی کنند یعنی او را پسندیده ‏اند.  انتخاب یکی از دو مسیر در آن لحظه‏ خاص، انتخابِ فطری و بی‏ شائبه‏ ای خواهد بود. مردان یا این هستند و  یا آن، مردها باید حرف بزنند تا معلوم شود چرا؟

FreeDigitalPhotos.net

.

More from محمد کیا
بیا با مادر آشتی کن
 بعد از ناهار، تا غروب به پدر التماس کردند که «بیا با...
Read More