ستوان دوم حمید

مرد ایرانی هر روز فرصت کمتری برای شادی می یابد. حمید با رندی و طنز خاص خودش، سعی می کند کمی و فقط کمی مردان ایرانی را از محیط غمگین کننده ایی که آنها را احاطه کرده جدا سازد.

******************************************

دیشب خواب دیدم که در حال خدمت سربازی ام و وضعیت جنگیه!

هیچی دیگه قیچی کردن موقعیت ما رو ، بیسیم چی گفت باید بچه ها عقب نشینی کنن گفتم شما برید من معطلشون میکنم،دوشکا رو برداشتم و رفتم بالای سنگر و ایستاده مثل رمبو شروع کردم به تیراندازی که نامردا با آرپیجی زدنم😢

از خواب پریدم و سینه خیز از تخت رفتم پایین، یه چند دقیقه نشستم و بعدش بلند شدم رفتم سمت یخچال و یه دونه سیب گلاب برداشتم شستم و خوردم و دوباره خوابیدم😂

Written By
More from ناشناس
مهاجرت هزاران مدیرعامل و صاحبان شرکت های خصوصی
هزاران مدیر نخبه که هر کدام ده ها و صدها و هزاران...
Read More