شوهرم زود تموم میشه

حدود ۳ سال از ازدواج ما میگذره. از وقتی که باهاش آشنا شدم از صبح زود تا شب داره کار میکنه. توی کار ساختمان سازیه. خیلی کم میخوابه و همیشه خسته است. موقعیتش طوری هست که می تونه هر شب یکی دو لیوان مشروب بخوره. یه شب آبجو یه شب عرق دست ساز. یه چند روز شراب. روزی بیشتر از نصف پاکت هم سیگار میکشه.

من که فکر می کنم خیلی از این مشروبا استاندارد نیستند. احتمالا یه سری مواد شیمیایی باهاشون قاطیه. معلوم نیست الکل شون چقدره. شوهرم آدم باهوشیه و احتمالا اینها رو میدونه ولی میگه برای اینکه بتونم روزا با یه عالم آدم سر و کله بزنم این مقدار مشروب رو می خورم.

تنها چیزی که شوهرم نمی بینه یا نمی خواد توجه کنه رابطه جنسی ما هست. خیلی سریع تموم میشه و زود خوابش می بره. بارها این مسئله رو مستقیم و غیرمستقیم پیش کشیدم ولی خیلی ناراحت میشه و میگه اینقدر قدر ناشناس نباشم. میگه این همه دارم کار میکنم برا آینده مون ولی من کجا و تو کجا؟

من شوهرم رو دوست دارم. واقعا داره با همه وجود کار میکنه و تو کارش موفقه. ولی با این وجود بیش از حد نگران آینده است. اون می دونه که من هم شغل خوبی دارم و شرایط هر چی بدتر بشه باز هم می تونیم بگذرونیم.

این همه ستمی که به بدنش میکنه نه برای خودش خوبه نه برای زناشویی ما. من متخصص بیهوشی هستم و توی همکارام آدمهایی رو می شناسم که اطلاع بیشتری از مشکلات جنسی افراد دارند.

یه دوست روانشناس دارم که میگه شوهرت مشکل زودانزالی داره و با کار زیاد و خستگی و بهانه های اینطوری داره می پوشونه. میگه مشکل شوهرت حل شدنیه. میگه شاید هورمون تستوسترونش پایینه. میگه باید خوب استراحت کنه. مشروب و سیگار رو خیلی کم کنه.

شوهرم غرورش واقعا به من اجازه نمی ده با هم در باره مشکلی که داریم حرف بزنیم. چند بار ازش خواستم بیا بریم یه کلینیک مخصوص که شاید بتونن راهنمایی یا کمک کنند ولی قبول نمی کنه. مدام میگه بعدا. میگه بذار وضعیت مون تثبیت بشه بعد.

Written By
More from ناشناس
ماجرای خیانت در میانسالی
سالهاست که سه همکاریم و تقریباً همسن، تفریح مون هم این بود...
Read More