روزنامه نگار انگلیسی رابرت نوردون نویسنده ۷۲ ساله کتاب « همیشه میخواستم پدر باشم: مردان بدون فرزند» می گوید اصلا فکر نمیکردم به آرزوی پدر شدن نرسم.
توی دوران جوانی این حس و ایده در وجودم بود که بالاخره پدر خواهم شد. برای همین عجله ایی نداشتم.
بعدها در اوائل ۳۰ سالگی اگر با یک زن آشنا می شدم ناخوداگاه به این فکر میکردم که آیا او میتواند مادر فرزندم باشد؟ همین فکر باعث می شد که بسیاری از آشنایی های کوتاه یا طولانی ام به بن بست می خورد.
در دوران چهل سالگی این مسئله جدی تر شد ولی هنوز فکر میکردم وقت زیادی دارم. زندگی مجردی و وضعیتی که در آن بودم خوشایند بود. همچنان عجله ایی نداشتم.
در دوره ۵۰ سالگی زنگ خطر کمی به صدا در آمد ولی همچنان دنبال تامین زندگی و خوشی های کمابیش موقت بودم. همچنان ته دلم فکر میکردم دیر نشده.
درون ۶۰ سالگی و با کاهش محسوس قدرت فیزیکی و اراده و اینکه می دانستم حد و حدود زندگی ام چیست ترس داشتن فرزند نگرانم کرد. ولی همچنان فکر میکردم شانس پدر شدن را دارم.
توی اواخر دوره ۶۰سالگی آنقدر شعور داشتم که فکر نکنم مثل ستاره های میلیاردر موسیقی و سینما و ورزش می توانم در هر سنی بچه دار شوم. از آن به بعد بود که رویای پدر شدن رنگ باخت.
زندگی خوبی داشتم و راضی ام از بخش بزرگی از تجربیات زندگی که داشتم ولی الان که می دانم دیگر نمی توان پدر شوم احساس خوبی ندارم. دوست داشتم پدر باشم.
او در کتابش به سراغ نظر مردان دیگر که در وضعیت خودش بوده اند هم رفته است. بخصوص که فقط در کشور خودش یعنی انگلیس از هر چهار مرد بالای ۴۰ سال یکی شان پدر نیست.
I Always Wanted To Be A Dad: Men Without Children
https://www.theguardian.com/society/2023/aug/28/unspoken-grief-childless-men