بارها از ۲۰ سال پیش بخش هایی از مردم کشور خشم شان از مدیریت فاسد حکومت مذهبی را به خیابانها آوردند.
سال ۸۸ به شکل گسترده بخش بزرگی از مردم، به خاطر دزدیده شدن رای شان و دستگیری کاندیدای شان به خیابانها ریختند.
دفعه بعد جمعیت عظیم شهرهای کوچک و روستاهای کشور به خاطر بیکاری و بحران در اقتصاد کشاورزی دست به اعتراض زدند. دفعه بعد استان های محروم و شدیدا صدمه دیده کردستان و شهرهای جنوبی و سیستان و بلوچستان خشم صریح شان را به رخ کشیدند.
جنبش اعتراضی ماه های اخیر «زن زندگی آزادی» برای اولین بار ترکیبی بود از همه معترضین قبلی به علاوه حضور قدرتمند زنان و جوانان به خاطر استبداد این حکومت به خیابانها آمدند.
جنبش اخیر آنقدر پر سر و صدا و چشمگیر بود که حتی نیاز به ایجاد یک گروه رهبری تظاهرات و به نوعی نماینده این مرحله از اعتراضات به طور جدی شکل گرفت و همانطور که می دانیم اولین اتحاد و ائتلاف هم کمی شتابزده ایجاد شد.
این جنبش اعتراضی نیز بار دیگر وقیحانه و جنایتکارانه موقتا سرکوب و کنترل شد. اما همه دیگر شک نداریم که مردم ایران به خطر ناتوانی و استبداد محض حکومت، یکبار دیگر خشم آشکارشان را نشان خواهند داد. شاید این بار اعتصابات سراسری شروع کننده یک حرکت عظیم دیگر باشد.
اما نمی توان این واقعیت واکنشی را نادیده گرفت که بعد از هر سرکوب و مهار موقت تظاهرات مردم، دلسردی و یاس به هر حال به ذهن بسیاری خطور می کند.
به نظر محدود من تلخ ترین قسمت این دلسردی ناشی از به هم خوردن ائتلاف موقتی بود که درون مخالفان حکومت ایجاد شده بود. اما این واقعیت را در نظر بگیریم که این اولین قدم موقت و تا حدودی موفق مثل قدم زدن کودکان طبیعتا می بایست نامتعادل و بسیار شکننده باشد.
اتفاق فرخنده اصلی که در درون جنبش مدنی ایران به وجود آمده است جدایی و صف بندی کامل حکومت حدودا ۲۰ درصدی با جمعیت ۸۰ درصدی مردم ایران است. حتی جمعیت همیشگی خاکستری که در همه کشورها وجود دارند نیز به ناکارایی و مدیریت فاسد حکومت پی برده اند و دیر یا زود در ادامه بحران های ممتد که در زندگی شان وجود دارد آنها را به واکنش وا می دارد.
در کنار هر خشم آشکار مردم، مدتی نیز خشم مان پنهان خواهد بود. ولی جنبش اعتراضی و ضداستبدادی ایران مدام در حال تحول و گسترش است.
More from ونداد زمانی