
متاسفانه در طی چندین دهه گذشته به خاطر ناآرامی ها و تشنجات اجتماعی و اقتصادی، آنقدر مسائل و نیازمندی های اساسی در اولویت قرار گرفتند که شاید مطرح کردن « سرگرمی های ذوقی» غیرعادی به نظر برسد.
سرگرمی های تفننی و عادتهای آرامبخش شخصی می تواند به اندازه تعداد فرهنگها و آدمها متفاوت باشد. مثال ساده اش یاد گرفتن یک رقص با حرکات مشخص است که در بعضی جوامع آنقدر محبوبیت ندارد.
نجاری ساده در حد ساختن قطعه هایی برای خانه یا اسباب بازی برای فرزندان یکی دیگر از آنها است. بعضی ها دوست دارند شاهد ساخته شدن مثلا یک کاسه سفالی باشند. یا احساس خوبی داشته باشند که بتوانند یک ساز را بنوازند یا تابلویی از رنگ و تخیلات مورد علاقه شان خلق کنند.
داشتن سرگرمی های ذوقی در درجه اول راه حلی است برای تحمل کارهای سخت یا تکراری و بی انگیزه که اغلب ما برای گذراندن زندگی مشغول آن هستیم.
ما باید فاصله خیلی مشخص بین کار و زندگی برقرار کنیم تا بدن ما قادر باشد تعادلی در فعل و انفعال های شیمیای بدن فراهم کند. کار کردن به طور معمول توام با نگرانی، تمرکز مداوم و تطبیق با دنیای متفاوت بیرون از خودمان است.
کار کردن در بیشتر موارد ما را در حالت حمله یا فرار مدام قرار می دهد که این خود منجر به تولید اضافه تر بعضی از هورمونها است که افزایش ضربان قلب، سوختن بیشتر سلول های مغز و افزایش خستگی عصبی می آورد.
ما در حین کار، مجبور هستیم انواع حساسیت ها و پرنسیپل هایی مرامی و شغلی را رعایت کنیم. رعایت این چهارچوب ها عملا بدن و مغز ما را در یک آماده باش توام با استرس نگه می دارد.
در نسل پدران ما نشانه های علاقه و توجه به انواع عادت یا سرگرمی های ذوقی، در حال گسترش بود. خیلی های شان فرصت یادگیری نواختن ساده یک ساز را داشتند. دستی در خطاطی و نقاشی داشتند. تعمیر ماشین، باغبانی ساده و جمع آوری تمبر و سکه در بین شان طرفدار داشت.
متاسفانه دنیای سرگرمی های رسانه ایی و شبکه های تلویزیونی و ورزش هم شدیدا مد شده است ولی اغلب این نوع سرگرمی ها یک عمل منفعلانه هستند که دیگران آن را انجام می دهند و ما تماشاگرش هستیم.
بد نخواهد شد از این به بعد به دور و بر خود بنگرید و حدس بزنید که چه فعالیت یا سرگرمی ذوقی با شرایط شما وجود دارد که می توانی کنجکاوش باشید.
image source
https://socialpronow.com/