از روزی که اومد تو شرکتی که من کار میکردم جذبش شدم. برای مصاحبه اومده بود. در رو که باز کردم فقط دو تا چشم از پشت ماسک معلوم بود و قدی بلند.
نزدیک یک سال هر روز دیدمش و بیشتر علاقمند شدم. یه مدت بعدش از طریق دوستاش فهمیدم توی یک رابطهی ناراحت کننده ایی هست با یه مرد سه سال کوچکتر از خودش.
دلم رو یکی کردم و پیشنهاد دادم بریم بیرون … با کلی تاخیر یک روز ۸ صبح قرار گذاشت و گفت فقط میتونم این موقع بیام. رفتم و حرفم رو زدم. اون ولی گفت با یک نفر دیگه هست و الان نمیتونه به رابطه دیگهای فکر کنه.
من اما هر روز دارم غرق میشم توی دوست داشتنش و کاری از دستم برنمیاد. هرچی هم میگذره جذابیت های اخلاقی بیشتری ازش میبینم که واقعا همونیه که تو کل عمر سی و چند سالهام دنبالش بودم.
چرا اون مرد که از هر نظر ناجوره و از نظر تحصیلات، اخلاق و تربیت اصلا قابل مقایسه نیست رو ترک نمیکنه و نمیاد با من!
آراد عزیز
باید رفتار همسطح با زنی با این شخصیت و هویت بروز بدی. اولین قدم قدرتمند، پذیرش این اصل هست که نه یعنی نه… این رو اصل زندگی مردونه ات قرار بده. بدون هیچ اما و اگر
عبور کن. مردانه و جنتلمنانه… با غرور و اصالتی ک فکر میکنی داری. اون هم می بینه و احترامش بیشتر میشه. وارد حریمش نشو … خودت رو فریب نده. دنبال نشونه هایی که دوستت داره نگرد. به خودش گوش کن که گفت نه…
توی زندگی همیشه افرادی رو می بینیم که که به نظر ما حق شون نیست با فردی باشند که توی رابطه با هم هستند. این ولی سلیقه تشخیص و سلیقه ما است. تصمیم و علاقه و جذابیت آدمها یک حق کاملا شخصی و مربوط به خودشان است.
تو نباید خودت رو با مردای دیگه مقایسه کنی. اگر انتخاب و مقایسه ایی هست مال زنی هست که برای تو جذابه… تو انتخابت را نشان دادی. او هم انتخاب خودش را دارد.
غرور داشته باش و عبور کن… این برای شخصیت خودت خوبه و آماده تر میشی برای یکی دیگه که از نظر تو زیبا و باشعوره …
Photo by Hannah Busing on Unsplash