تو سرما داشت با مادرش میوه میفروخت.گفتم سخت نیست مادرت رو با خودت همه جا میبری؟گفت برادر و خواهرم ول کردن و رفتن، گفتم ننه خودم یه تنه تا آخر عمر نوکرتم؛الانم نمیزارم یه لحظه ازم جدا بشه …