این سکس نیست. عشقبازیه

محل کارش، اداره اش، پایین شهره. معمولا با اتوبوس میره و خودش هم برمیگرده. یک هفته می شد که برا هم وقت نداشتیم. سر هر دو مون شلوغ بود. صبح تکست زدم که « میخوامت« سریع جواب داد «عصر بیا منو بردار».

همه روز توی این فکر بودم که باهاش چیکار کنم که متفاوت باشه. آخه دفعه قبل اتفاقی افتاد که برای هر دومون جالب بود. روی تخت به سمت من دراز کشیده بود. پاهاش رو جمع کرده بود. لختِ لخت. شورت سفیدش ولی هنوز تنش بود. کنار مچ پاهاش.

ایستاده بودم جلوش. من هم لخت بودم و سفت. خم شدم با کف دستم پشت روناش رو ناز کردم. بعد باسناش. آرووم دستم رو کشوندم وسط نازش.

سرش کنار تخت بود. لباش باد کرده بود. رفتم طرف صورت زیباش ایستادم. می دونستم دوست نداره همه ش رو بذار توی دهن. آروووم سرش رو بردم کنار لبای پف کرده اش. اون هم خیلی لوند شروع کرد بوسیدن و مکیدنش. بعد یه مدت داشتم اوج میگرفم.

ازش فاصله گرفتم و دوباره خم شدم طرف نازش. اول کف دستم و بعد نوک انگشتم رو کشوندم روی خط صاف وسط کسش. خیلی یواش گفت بنویس… می دونست که روی نازش با انگشتم موقع نوازش، کلماتی رو می نویسم. وسط صداهایی که ازش می شنیدم می گفت نیار… نیار. من هم با انگشتام روی کسش همون رو چند بار نوشتم.

نفسهاش که تند تند شد ایستادم. دست نگه داشتم و رفتم طرف صورت زیباش. سرخ شده بود. لباش از هم باز بود. گذاشتم وسط لباش. وای ی … فقط تماس لبای داغش منو داشت میکشت. لباش رو خیلی آرووم چرخوند و همه جاش رو بوسید و مکید.

نوک پستوناش سنگ شده بود. روشون طرف من بودند. پستوناش فرم قشنگی داشتند. گرد و سفت و برجسته …داشتم زیادی اوج می گرفتم. ازش فاصله گرفتم. یک قدم برداشتم سمت باسنای خوشگلش. پاهاش باز بود. وسط روناش هم خیس …

انگشت اولم که رفت توش، سوخت. آروم لغزوندمش بین لایه های توی نازش. همه شون باد کرده بودند. تپش شون رو حس میکردم. انگار میخواستند ببلعند. انگشت دوم رو هم گذاشتم توش.

به خودش می پیچید. تنگ تر شده بود. انگشت سوم رو که چرخوندم توش، دستش رو گذاشت روش. انگشتام رو درآوردم و ایستادم. دوباره رفتم طرف لباش.

از جاش بلند شد کشید خودش رو وسط تخت. بعد به پشت دراز کشید. رفتم روش. پاهاشو گذاشتم رو شونه ام. راحت رفت توش. معمولا یه بار میومد. این ماجرای لب تخت باعث شد پشت سر هم بیاد. هر دفعه دو دستی یه جای بدنم رو محکم میگیره تا اینکه بیاد و ول کنه. باز دوباره …

دفعه قبل سکس نبود. عشقبازی بود.

More from محمود الوند
با پر قو رفتم سراغش
آدمها بی دلیل نیست که یکی برای شان خوشایند می شوند. همه...
Read More