«حنا روزن» از روزنامهنگاران جنجالی آمریکا همزمان برای بسیاری از نشریات معتبر آمریکا مطلب مینویسد. مقالهٔ پر سر و صدای او در نشریه «آتلانتیک» با عنوان «انقراض مردان»، مثل همیشه موج مداومی از گفتوگوهای عمومی را دامن زد. با وجود آن که ادعاهای مطرح شده توسط این خانم روزنامهنگار در نگاه اول گستاخانه و تا حدودی غیرواقعی به نظر میرسد ولی خوانندگان نوشتههایش میدانند که نظرات این روزنامهنگار تیزبین، از پشتوانهٔ مستدل و تحقیقات وسیع نیز برخوردار است.
تعداد زنان شاغل در آمریکا برای اولین بار از تعداد مردانی که شاغل هستند بیشتر شده و این واقعهٔ مهم تاریخی پایهگذار نگاه تند و تیزی شده که «حنا روزن» را واداشته است تا با گردآوری تحقیقات عمیقتر و جمعآوری نشانههایی در سطح بینالمللی به این تئوری دست یابد که زنان جهان توانایی بیشتری برای تطبیق و پیشرفت در دنیای بعد از انقلاب صنعتی و مدرن دارند. بر طبق همین روش مقایسه، خانم روزن با جسارتی آکادمیک این نکته را مطح میکند که به پایان دوران تسلط مردان رسیدهایم. ناگفته نماند که در پایان مقاله همانطور که از تیتر آن میتوان انتظار داشت او از انقراض نسل مردان نیز حرف زده است.
ویژگی ممتاز نوشتههای بازیگوشانه «حنا روزن» در کنجکاویهای زیرکانه اوست بعلاوه آنکه حرمت شعور و ذکاوت خوانندگان را نیز رعایت میکند. بر همین اساس است که مقالهاش را با واقعهای آغاز میکند که در دهه ٧٠ میلادی اتفاق افتاده است. او به سراغ یک زیستشناس آمریکایی میرود که ۴۰ سال پیش توانسته بود برای اولین بار این امکان علمی را فراهم کند که جنسیت نوزاد را در مراحل اولیهٔ پیوند سلولی کنترل کند.
رونالد اریکسون در درون یک ظرف آزمایشگاهی بعد از جداسازی کروموزومهای «ایکس و ایگرگ» مردانه، به آنها اجازه داد تا به سمت تخمک بروند ولی در عین حال با ایجاد سد مصنوعی (قرار دادن آلبومین در درون ظرف) توانست از سرعت کروموزومهای «ایکس» بکاهد و به گونهای غیرمستقیم در شکلگیری و انتخاب جنسیت لقاح نقش داشته باشد. زیستشناس فوق این شیوه کنترل را به کلینیکهای خصوصی آمریکایی فروخت.
نگرانی فمینیستهای دهه ٧٠ میلادی و ترس از تولد بیش از حد پسران، برای آقای اریکسون که خودش در حال حاضر پدربزرگ ۷۴ سالهای شده است خندهدار به نظر میرسد چون برعکس باورهای عمومی، فمینیستها و حتی خودش، آخرین آمارگیری از درصد درخواست و تولد فرزند در کلینیکهای خصوصی آمریکایی حاکی از آن است که انتخاب فرزندان دختر دو برابرجنس مخالف است.
«حنا روزن» پس از آن به رسم آشکار اجتماعی «پسرزایی» که هزاران سال در بین اجتماع بشری وجود دارد اشاره میکند. وی ضمن توسل به رفتارٔ مشخصتر تاریخی، از سنتهای نابرابر در کشورهایی نظیر کره جنوبی مثال میزند که زنان «دخترزا» یا تشویق به خودکشی میشدند یا تن به محکومیت به مرگ میدادند.
در ادامهٔ به جامعهشناس فرانسوی «پیر بوردو» استناد میکند که در کتابش دربارهٔ یک شهر کوچک فرانسوی تحقیقاتی کرده است. جامعهشناس فرانسوی به وضوح نشان میدهد که بعد از تغییرات مدرنیزه، مردان شهرک فوق همچنان با درآمد تولید شده از طریق زمین کشاورزی ارتزاق میکنند ولی از دو نسل پیش به این طرف، آموزش، تحصیلات عالیه و شغلهای تخصصی، زنان شهر کوچک را ترغیب کرده است تا به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند. تحقیق میدانی «پییر بوردو» تأیید کنندهٔ این واقعیت است که در حال حاضر درهٔ بزرگی از نظر سطح درآمد و سلیقهٔ اجتماعی بین مردان وابسته به زمین و زنان شاغل و تحصیلکردهٔ شهر کوچک فرانسوی پیدا شدهاست.
از جمله شاخصهای بارز مقالهٔ جنجالبرانگیز خانم «حنا روزن» ارائهٔ مداوم آمار دستاورد زنان در طول ۶٠ سال گذشته در تمام زمینههای اجتماعی است. آمارهای ثبت شده در آمریکا به عنوان بزرگترین دولت بازار آزاد، چشمگیرتر از بقیه، پشتوانهٔ مستدلی برای دیدگاههای نویسنده گشته است. درصد زنان فارغالتحصیل از مؤسسات آموزش عالی بالاتر از مردان است، از ١۵ شغل درخواست شده در آینده، مردان فقط در رشته نظافتچی و مهندس کامپیوتر از زنان واجدالشرایط تر هستند و در بقیهٔ شغلها زنان شانس بیشتری خواهند داشت.
از سال ٢٠٠١ تاکنون، شش میلیون شغل در زمینهایی که قدرت بازو حرف اصلی را میزد و به طور سنتی از شغلهای مردانه به حساب میآمد از صحنهٔ اقتصاد آمریکا محو شده است و مردان آمریکایی در رکود اقتصادی سال گذشته خیلی بیشتر از زنان دستخوش بیکاری شدهاند.
بر طبق آمارهای رسمی ۵۱ از شغلهای مدیریت میانی از آن زنان است، ۳۵% از پزشکان کشور زن هستند، بیش از نصف شغلهای بانکی، حسابداری و بیمه بر عهده زنان است و ۴۵% از وکلای کشور نیز زن هستند.
به نظر میرسد از ۶۰ سال پیش، چرخهٔ بیرون آمدن زن مجرد برای کاریابی جای خود را به زنان شاغل متأهل داد و بعد به زنان بچهدار رسید و در در ادامهٔ این چرخش در ازای جدایی هر چه بیشتر زنان از آشپزخانه، شاهد حضور هر چه بیشتر مردان به خانه و بچه داری و آشپزخانه – داخل و خارج از خانه – هستیم.
آمارهای ارائه شده محدود به آمریکا نمیگردد، تحقیقات بین المللی نشان میدهد که از ۱۶۲ کشور موجود، ملیتهایی که از نیمهٔ مونث جامعه در اقتصاد کشور استفاده کردهاند از ثبات و رشد اقتصادی بیشتری برخوردارند. ۴۰% صاحبان شرکتهای خصوصی چین زنانی هستند که با ماشینهای «فرراری قرمز» خود در شهرهای رژیم کمونیستی چین ویراژ میدهند.
«حنا روزن» برای تکمیل کردن ادعای اولیه مبنی بر انقراض قدرت مردان به شواهد، تئوریها و تحقیقاتی اشاره میکند که معتقدتد بعد از انقلاب صنعتی، ضرورت استفاده از فیزیک قویتر- مردان- به زیر سئوال رفته است و در حقیقت تکامل اجتماعی به نفع زنان و خاصیتهای فیزیکی آنها بوده است.
خانم «روزن» از این به بعد است که با استناد گزیدن به تقل قولهای غیرعلمی و به کار بردن شعار به ورطهٔ افراط میافتد و به جای آنکه برای دستاوردهای موجود میمنتی فرخنده را منعکس سازد به توهمی دامن میزند که از پشتوانهٔ منطقی که تاکنون در نوشتهاش وجود داشت محروم است. او به طور ضمنی میگوید که مردان نه تنها از زنان عقب ماندهاند بلکه بر طبق ضرورتهای تکاملی در حال انقراض نیز هستند
Hanna Rosin, The End of Men, The Atlantic
Illustration by Kelly Blair
photo: Shaping society’s future (Daniel Grill)