در عصر و زمانه ما، آمار مرگ و میر ناشی از خودکشی بیشتر از مجموعِ تلفات قتل و جنگ بر روی کره زمین است. در امریکا، بر اساس آمار بهداشت عمومی، خودکشی گوی سبقت را از مرگ و میر جاده ها نیز ربوده است و رتبه اول تلفات جانی را به خود اختصاص داده است.
اکثریت کسانی که مبادرت به خودکشی کرده اند مبتلایان به افسردگی و سایر بیماری های روحی بودند. افسردگی بیماری مهلکی است که غمگینی مزمن نشانه اصلی آن است. این اواخر، مطالعات و تحقیقات در باره نقش ژن انسانی در شکل گیری افسردگی افزایش بیشتری یافته است.
دو دکتر دانشگاه های امریکا، آندرو میلر و چارلز ریزون اعلام کردند خودکشی یک وسیله تکاملی برای بالا بردن دفاع بدن بوده است. آنها توانستند با شناسایی بخشی از فعل و انفعلات ژنتیکی بدن که برای دفاع در برابر عفونت ها ایجاد شده اند پیوندی را مشاهده کنند که دفاع طبیعی فوق با ایجاد افسردگی دارد.
محققین فوق می گویند تغییرات و تنوع ژنتیکی که برای بالا بردن دفاع طبیعی در برابر عفونت ها صورت گرفته است به طور همزمان در بیماران مبتلا به افسردگی نیز مشاهده شده است. ایده اصلی از دید دکتر ریزون اینگونه نقل شد که « افسردگی و ژن های منصوب به آن، بسیار مستعد آن است که به افزایش سیستم دفاع بدن در برابر عفونت ( بویژه کودکان بشر اولیه) منجر شود و اجازه ندهد فرد به خاطر عفونت فوت کنند.
یادآوری این حقیقت تاریخی نیز ضروری که عفونت ها سهم مهلکی در زندگی بشر داشته اند و تا قبل از قرن 19 میلادی، مرگ و میر ناشی از 3 نوع عفونت ( سینه پهلو.، سل و اسهال) دلیل اصلی فوت بشر بوده است. بیش از 30 درصد تلفات جانی بشر از صد سال پیش به آنطرف، در بین کودکان زیر 5 سال بوده است.
افسردگی و نشانه هایش نظیرٍ دوری گزیدن از دیگران، از دست دادن انگیزه های شخصی و نتیجتا میل به تنهایی، به اجداد ما کمک می کرده است تا بتوانند با انرژی و تمرکز بیشتری با عفونت های مرگبار بجنگند.
به میمنت کشف آنتی بیوتیک ها، هر سه بیماری عفونی فوق، قدرت مرگبار خود را از دست دادند تا آنجا که بر اساس آمار در امریکا، تلفات کودکان از عفونت ها از 30 درصد به 1.5 درصد تنزل کرده است.
دکتر ریزون و میلر قادر بودند تا ضمن برجسته کردن نقش ژن تغییر یافته NPY به دلیل وجودی و نحوه کارکرد آن پی ببرند. ژن های افسرده ساز، بر اساس ضرورت تغییر یافته می توانند ضمن ایجاد تورم و التهاب در اندام عفونی شده، با قدرت بیشتری با عفونت بجنگند.
مطالعات فوق بر این نکته نیز انگشت گذاشته است که رابطه مستقیمی بین فعالیت های التهاب زای ژن تطبیق یافتهNPY و نشانه های آشکار افسردگی وجود دارد. بی حرکتی، بی میلی و گوشه گیری، هم باعث پس انداز انرژی بدن برای مبارزه با عفونت می شود و هم خطر ابتلای هر چه بیشتر و حتی انتقال آن به دیگران را نیز کاهش می داده است.
به عبارت دیگر، فشار روحی و عصبی در حین رویارویی با یک حادثه و یا جراحت ( که برای بشر اولیه بسیار معمول بود) باعث به کار افتادن آژیری می شد که بدن را برای مقابله با عفونت آماده می کرد. مقابله ای که در عمل چیزی جز ایجاد علائم افسردگی در بدن نبود.
تیم تحقیقاتی فوق به دنبال کم کردن آژیرهای طبیعی در افرادی است که احساسات و علائم افسردگی مزمن و مداوم را در خود ایجاد می کنند. آنها در ضمن می دانند که این شیوه درمانِ احتمالی، برای همه انواع افسردگی پاسخگو نیست.
Brian Gabriel, TheEvolutionary Advantage of Depression, the Atlantic
http://www.theatlantic.com/health/archive/2012/10/the-evolutionary-advantage-of-depression/263124
study appearing in the American Journal of Public Health
“The evolutionary significance of depression in pathogen host defense”
Commenting on their hypothesis