اکثر ما مردان توسط مادران مان تربیت می شویم و شخصیت اکتسابی ما رابطه مستقیم با هویت و شخصیت مادران ما دارد. اگر مادران توسری خورده و تحقیر شده داشته باشیم شانس اینکه پسران ذلیل و ضعیف تربیت کنند بیشتر نیست؟
ما مردان که به قدرت خلاقیت، شجاعت و پشتکار خود افتخار می کنیم، روی ماه قدم گذاشتیم و انواع فلسفه و مذاهب و انواع خدایان برای سیاره مان ساختیم آیا در شان ما هست که با زن تحقیر شده، بی تجربه و بیسواد « همسر» شویم؟
واقعا هراس واقعی ما از زنانی که شعور بیشتر و قدرت تصمیم گیری مستقل تر دارند چیست؟ می ترسیم برای شان کافی نباشیم؟ می ترسیم زنی که به حقوق انسانی خودش آگاه هست ما را رها کند؟
مگر تحصیلات، تجربه و بخصوص قدرت بیشترِ ، ما مردان را خردمند نساخته است؟ چرا بعضی از ما می ترسیم و این شبهه را به خودمان راه می دهیم که یک زن با هوش و مستقل، نمی تواند خردمند هم باشد؟
چرا نمی توانیم فکر کنیم زنی که حسابدار یا وکیل، دکتر، مغازه دار، راننده و پلیس شده است می تواند شرف و احترام و پرنسیپ هایی که ما مردان به خودمان نسبت می دهیم را داشته باشد؟
حتما زنانی که مزه قدرت و استقلال را کسب می کنند خواهان حقوق و فرصت های برابر با ما هستند. حتما بخشی از حقی که زنان می خواهند از ما گرفته می شود ولی مگر ما مردان اهل رقابت نیستیم؟ مگر ما همیشه برای آنچه که به دست می آوریم با مردان دیگر رقابت نکرده ایم؟
واقعا چرا به افراطی که بخشی از زنان فمینیست دارند مدام اشاره می کنیم و ما را اذیت می کند؟ تجربه استقلال و قدرت در زنان هنوز قدمتش به یک قرن هم نرسیده است. طبیعی و منطقی است تلاش فمینیسم مثل اولین قدم کودکان باشد که حتما در شروع کج و ماوج می شود. حتما قدم های لرزان و پر از اشتباه برمی دارند و می افتند و به در و دیوار می خورند؟
هر چه زنان باشعورتر و مستقلتر و قدرتمندتر باشند تصمیمات شان در نهایت به نفع کل جامعه و طبیعتا ما مردان هم خواهد بود. درست همانطور که تاکنون نیت و قدرت و تلاش ما مردان در نهایت به نفع جامعه بوده است.
More from Saide Kardar
فیلمی بامزه درباره مردان جامانده از قطار زندگی
فیلم فرانسوی « سال سخت» ساده و راحت به سراغ دو مرد...
Read More