در زمان های قدیم، تعریف دوستی با همکاری عجین بود، دوستی باعث اتحاد نظامی واقتصادی می گشت. دوستی با همسایه، هم قبیله و هم منطقهای در دوران آتش سوزی و بلایای طبیعی، قحطی و کهنسالی اهمیت حیاتی داشت. از دوست، کار و فن یاد میگرفتیم. دوستی حتی در شکل وسیعتر به شکلگیری مرام و اخلاق منجر می شد
اما انسان دنیای معاصر با ایجاد سرویس های متنوع خدماتی، نیازهای اولیه «دوست» را از دست داده است چون پلیس و شهرداری، خدمات بهداشتی و درمانی، گسترش بیمه فردی، تصمیم گیری و حتی نگهداری انسان ها در دوره پیری به دولتها و شرکتهای خصوصی محول شده است.
بشر معاصر موقعیتی را تدارک دیده است که برای اولین بار، فکر می کند میتواند از هر نظر مستقل و تنها به زندگی ادامه دهد.
امروزه در اغلب ممالک غربی، نصف جمعیت بزرگسال کشور، با وجود داشتن یک رابطه با فرد دیگری، همچنان مستقل زندگی می کنند و نزدیک به ٣٠ درصد از مردم در حال زندگی مجردی هستند.
عوامل مختلفی دست در دست هم دادهاند تا انسانها شانس و انگیزه کمتری برای ایجاد رابطه صمیمی و دوستانه داشته باشد و با سرعتی نگران کننده به درون لاک خود بخزند و تنها بمانند.
۷۰ سال پیش، ایزاک آسیموف، نویسنده داستانهای علمی تخیلی، سیارهای به نام « سولاریز» را در قصه « آفتاب عریان» به تصور کشید که ٢٠ هزار انسان جدا از هم در نقاط مختلف آن مشغول زندگی هستند. بشر ساکن سیاره فوق فقط از طریق تصاویر سه بعدی( آواتار) ساخته شده بر اساس شخصیت شان، با هم تماس دارند.
البته ما هنوز همهی سرنوشتِ تخیل شده درسیاره سولاریز را بر روی زمین، عملی نساختیم و دوری گزیدن انسانها از همدیگر نیز هنوز به اندازه رفتار ساکنینِ سولاریز ناگوارنشده است. با این وجود، نمی توان کتمان کرد که با شتاب تمام به سمت نوع زندگی اجتماعی می رویم که آسیموف، نویسنده رمان علمی تخیلی « آفتاب عریان» تصویر کرده بود.
استقلال انسان معاصر این امر را بر او تشبیه کرده است که می تواند همه نیازهای خود را خریداری کند و بیش از پیش به ورطه « خود» پناه ببرد. این روزها داشتن دوستان « صمیمی» انرژی و وقت زیادی طلب می کند.
ترجمه بخشی از مقاله:
Daniel Akst, America: Land of Loners? The Wilson Quarterly
http://www.wilsonquarterly.com/article.cfm?AID=1631
The Naked Sun – Isaac Asimov‘
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Naked_Sun