این روزها همه انسانها یا حداقل حدود ۳ میلیارد نفری که به اینترنت و شبکه های اجتماعی دسترسی دارند برای خودشان نظر و سلیقه و عقاید کاملا شخصی دارند.
تقریبا در هر جمع دوستانه، یکی هست که به واکسن زدن اعتماد ندارد. یکی از دیدن آدم های همجنسگرا احساس خوبی ندارد. یکی معتقد است بعد از مرگ درکالبد یک موجود زنده دیگر زنده خواهد شد. یکی می گوید همه چیز، مشیت از پیش تعیین شده است و یکی هم فقط به نظریات علمی ایمان دارد.
خیلی از ما به خاطر شیوه ایی که دنیا را می بینیم، فکر می کنیم بهترین مسیر زندگی برای همه همین است. برای همین حتما خیلی از ما تجربه خشمگین شدن و دلگیر شدن از سایر دوستان را تجربه کرده ایم. در میان این همه تغییرات جدید و حق ابرازهای شخصی در باره همه مسال مهمی که می شناسم چطور به قضاوت دوستان مان بنشینیم؟
دوستی های قدیمی تر، همراهی و اعتماد و مشترک بودن خصلت های مشابه بوده است. با آدم هایی دوست بودیم که مثل خودمان فکر می کردند. تجربه و تربیت های مشابه داشتند.
ولی دنیای جدید با خود انتشار عقاید بسیار متفاوت را هم دامن زده است. اکثر بزرگسالان جهان به خاطر داشتن یک دفترچه خاطرات روزانه در فیسبوک یا اینستاگرام یا توئيتر، همبا زندگی های شدیدا متفاوت و متناقض روبرو می شوند و هم این حس و حق را برای خود قائل هستند که در باره هر چیزی، نظر دهند.
تک تک ما، هر روز با هجم انبوه تفاوت ها، بمباردمان می شویم هم به سهم خودمان ، مشغول تبلیغ هویت و سلیقه و فکر خودمان هستیم.
این وضعیت طبیعتا می تواند منبع احساسات ناراحت کننده در دیگران باشد. پس شاید بهتر است مرام و دلایل دوستی مان را هم کمی دلبازتر کنیم. شاید ناچاری بپذیریم که دیگران هم شدیدا متفاوت باشند.
هویت همه انسانها بعد از گسترش اینترنت تغییر بنیانی کرده است. همه ما در حد خودمان صاحب نظر و مطلع هستیم و به هر اطلاعاتی با هر کیفیتی دسترسی داریم. همدیگر را مورد ارزیابی و قضاوت مداوم قرار ندهیم و خط کشی های نامهربان بین هم ایجاد نکنیم.
دلایل بسیار غریزی و احساسی وجود دارد که با یک نفر در قدم اول دوست می شویم. نوعی اعتماد یا حال و احساس در دیگری می بینیم که با آنها راحت تریم. حتما در ابتدای آشنایی متوجه نوعی سلیقه و مرام مشترک هم می شویم. پس به خودمان و انتخابی که به دوستی با یک نفر داشته ایم اعتماد کنیم.
Why we should call time on “cancel culture”—and hold on to our friends