نگاهی به فوتبال و پوشش گسترده آن از طریق شبکه های داخلی خود گواه بسیار محکمی است که طی این سی و سه سال چه مسیر غیرمنطقی و پر فراز و نشیبی را طی کرده ایم.
اولین حادثه مهم فوتبال بعد از انقلاب، جام جهانی 1982 اسپانیا بود. فقط هفته ای دو نوبت فوتبال پخش می کردند که مجید وارث هم آن را گزارش می کرد. یک نوبت در برنامه «ورزش و مردم» که عصر روز یک شنبه پخش می شد و نوبت بعدی روز جمعه. گرچه ایران حق پخش تمام بازیها را حتی برای سالیان بعد در رژیم قبلی خریداری کرده بود، ولی پخش مستقیم منوط به این بود که با ساعت آن دو برنامه هماهنگی داشته باشد.
تهیه کنندگان این برنامه در همان ساعات محدود خلاصه بازیها و چند بازی مهم را پخش می کردند. گرچه فینال مسابقات بین ایتالیا و آلمان روز یک شنبه برگزار شد ولی با ساعت ورزش و مردم همخوانی نداشت.
باید چند روز صبر می کردیم تا بازی را ببینیم. چطور می شد طاقت آورد؟ من دو روز تمام خودم را قرطینه کردم که نتیجه را نفهمم و با گزارش مجید وارث از این رویداد جهانی لذت ببرم، ولی نشد. پائولو روسی ایتالیائی چنان در این جام درخشید و برزیل و آلمان را به توپ بست که اخبار آن در گوشه گوشه روزنامه ها مدام گزارش می شد.
مجید وارث گزارشگری بسیار باسواد بود که کاملا سوخت. بسیاری از حرفهائی که اکنون عادل فردوسی پور به زبان می آورد را به او نسبت نسبت می دهند (دقیق نمی دانم چه بود). اما چه کسی به محبوبیت او در بین جوانان اهمیت می داد؟ سریع مرخصش کردند.
موضوع فقط جام جهانی و فوتبال جهانی نبود. در فینال آسیائی زمان مربیگری علی پروین و شادروان سیروس قایقران که ایران مقابل کره شمالی بود، وسط بازی و در شرایطی که کار به ضربات پنالتی کشیده بود، بازی را قطع کردند و اذان ظهر پخش شد. حتی گوینده نیز دل و دماغ نداشت تا آرزوی قبولی طاعات بکند.
ایران در المپیک 1988 سئول نتایج بسیار بدی گرفت. فقط یک مدال نقره آن هم در کشتی آزاد توسط عسگری محمدیان بدست آمد. دقیقا یادم هست که یکی از مقامات ارشد در مدیریت ورزش، برای توجیه این کارنامه گفت که هدف ما آمادگی برای بازیهای آسیائی 1990 پکن هست، جل الخالق! شگفت از این همه کفایت و درایت! یعنی میدان بزرگ المپیک اردوی آمادگی برای بازیهای آسیائی بعدی است.
متاسفانه نام آن مسئول یادم نیست ولی یکی از دو مجله هفتگی ورزشی اعتراضی کوچک نسبت به این اظهار نظر محیرالعقول کرده بود. چنین مدیریت ورزشی در تاریخ ماندگار خواهد شد و شهادت خواهد داد که چه ها کشیده ایم.
اکنون اما همه چیز فرق کرده است. یک شبکه کامل را به ورزش اختصاص داده اند. با حق امتیاز و یا بدون حق امتیاز، هر مسابقه فوتبالی که به دستشان می رسد را به طور افراطی پوشش می دهند. حتی وسط بازیهای باشگاهی درجه دوم هم، برنامه پخش فوتبال برای ناهار و نماز قطع نمی شود. عادل فردوسی پور را در هر حال تحمل میکنند چون باید ملاحظه میلیونها طرفدار برنامه نود را بکنند.
مدیریت تمام باشگاههای بزرگ کشور دست کسانی است که تا دیروز لازم نمی دیدند از حق امتیاز پخش مستقیم استفاده کنند. صدا و سیما هم خوب می داند که مجید وارث را با بهرام شفیع به این راحتی نمی توان جایگزین کرد. تلویزیون بیننده لازم دارد.
نمایندگان مجلس هم به تب ورزش و مشکلات ورزشی مردم اهمیت می دهند! و مترصد اشتباهی هستند تا خودی نشان دهند و کسی را استیضاح کنند. حتی وزارت ورزش هم تشکیل داده اند. شگفت انگیزتر از همه انکه عالی ترین مقام اجرائی خود پنالتی می زند. خوب همه اینها پیشرفت نیست؟
منبع این مقاله، وبلاگ نهالستان است که توسط همکار مجله و نویسنده ستون « مکاشفات پدرانه» اداره می شود.