سلام. حدود ۲ سال پیش به دختری دل بستم. از همان اول هیچ نشانه و علاقه ایی نشان نداد ولی من با هر روشی که به عقلم می رسید فرصت دیدن و ملاقات را از او گرفتم. دوبار همدیگر را دیدیم. روی هم شاید ۵ ساعت…
جلسه اول گفت اجازه بده فکر کنم ولی به دفعه دوم که رسید گفت که به درد هم نمی خوریم و خیلی با هم فرق داریم.
من هم بعد از اصرارهای فراوان متاسفانه نتونستم نظرش رو نسبت به خودم تغییر بدم. بعد از ۱۶ ماه زجر کشیدن و فراموش کردن، دوباره به طور تصادفی او را دیدم. دوباره عاشقش شدم. دوباره مردم و زنده شدم. می دونم که قلبم و شخصیتم رو خواهم شکست ولی واقعا خیلی دوست داشتنیه. چکار کنم؟
کاوه عزیز
از همان اول انگار کفهمیدی که این عشق واقعا یکطرفه بوده است. چیز بد و غیرطبیعی نیست ولی عشق یکطرفه عاقبت ندارد…
بزرگترین ضربه عشق یکطرفه احساس بازنده بودن و خواستنی نبودن است. دلت را به دست خودت شکستی. اتفاقی که هر انسان با هر قدرت، تجربه و هویتی را می تواند ویران کند.
اما این دلبستگی یکطرفه را هم می توان به فال نیک گرفت. فقط به شرطی که حتما و حتما فراموشش کنی.
لطفا دست از هر اما و اگری بکش. راه دیگری نداری. مردانه و تا وقتی هنوز غروری در تو مانده است از او عبور کن. بپذیر که خیلی چیزها در زندگی خواهی خواست که قابل دستیابی نیست. تشخیص و درک این واقعیت، واقعا در قدم های بعدی زندگی به نفعت خواهد بود.