در طول تاریخ تمدن، رویارویی با حقیقت مرگ، برای بشر غیرقابل قبول بود. البته در همه جای سیاره زمین به جز شاهان و امیران، وضع زندگی بقیه آنقدر خوب نبوده است که میل جاودانگی را جدی بگیرند.
با این همه، بشر دوست داشت بپذیرد که خدا و فرشتگانش، موجودات جاودانه ایی هستند. بعدها شاهان و امیران نیز معتقد و امیدوار شدند می توانند بعد از مرگ، نوع دیگری از زندگی نصیب شان شود. در همین مسیر، مذاهبی ایجاد شدند که به همه بشر به صورت مشروط اجازه جاودانگی در بهشت یا جهنم را اعطا کردند.
از حدود ۵۰۰ سال پیش، با شروع دوره رنسانس اروپا، امید برای دستیابی به زندگی جاودانه از حیطه مذاهب خارج شد.
بشر با کشف و طبقه بندی نیروهای طبیعت و قوانینش، کم کم به این فکر افتاد که شاید خودش معجونی یا چشمه ای از حیات و جاودانگی بسازد. البته زمینه های قدیمی تر این امید، در بین کیمیاگران هم وجود داشت.
تصویر بالا توسط یکی از معروفترین نقاشان ۵ قرن پیش آلمان Lucas Cranach the Elder کشیده شده است که از حامیان معروف رنسانس نیز بود. مردم خودشان را به چشمه جوانی او می رسانند تا درد و مرض و پیری شان، رفع می شود.
رشد خارق العاده دانش پزشکی و تکنولوژی این امکان را داده است که برای اولین بار به طور جدی روش هایی برای جاودانه شدن مطرح شوند.
تکنیک جوان سازی rejuvenation technology شبیه چشمه حیات است. بر اساس این فرضیه، مرگ به خودی خود قرار نیست اتفاق بیفتد. ما چون مسن می شویم قدرت بازسازی و ترمیم بدن مان کم می شود تا آنجا که دیگر طاقت نگهداری از بدن را ندارد.
داروهای جوان ساز، استفاده از سلول های بنیادی و دستکاری ژن، می توانند انواع مرضی که در میانسالی به بعد ظاهر می شوند را کنترل و تصحیح کنند. این وعده علمی معتقد است ما حتی می توانیم تاثیرات انواع بیماری ها و کهولت سن را نیز بر سر جایش برگردانیم.
ادامه دارد
What are the ethical consequences of immortality technology?
https://aeon.co/ideas/what-are-the-ethical-consequences-of-immortality-technology
cryopreserved یا