داستان «کلاغ حلقه به پا» در انتشارات آمازون
داستان « کلاغ حلقه به پا» نوشته عباس سلیمی آنگیل، دومین کتابی است که از او در انتشارات مجله مرد روز به چاپ رسیده است. پسر 14…
داستان « کلاغ حلقه به پا» نوشته عباس سلیمی آنگیل، دومین کتابی است که از او در انتشارات مجله مرد روز به چاپ رسیده است. پسر 14…
من و بهرام توی اتاق بودیم. او کلاغ را بیرون آورده بود و حرف میزد و من به در و دیوار چشم دوخته بودم….
دودل بود ولی در نهایت قبول کرد. وقتی میرفت سرش را به گوشم نزدیک کرد و گفت: «تو میدونی بابام چقدر از کلاغ میترسه؟»…
مامان پیش از این که برود بیدارم کرد. در خواب و بیداری پرسیدم: «پس چی شد؟ مگر قرار نبود از امروز نروی سر کار؟»…
برای مرغ عشقها هم تشکر کرد و گفت بچهها سرشان گرم شده و احتمالا تا چند روز دنبالش راه نمیافتند و میتواند لااقل تا…
گفتم: «زورت به بچههای هشتمتری نرسیده میخواهی از من انتقام بگیری؟ گول هیکلت را نخور بهرام» گفت: «مال این حرفها نیستی آبجی! برو شب…
بهرام تا سر کوچه دنبالم آمد. هی از کلاغ و ارسطو حرف زد. میگفت این کلاغ را توی خواب دیده و مطمئن است که…
با سرعت از پلهها بالا رفتم. در اتاق باز بود. دیدم دوقلوها کلاغ را توی یک لگن قرمز گذاشتهاند و نگاهش میکنند. زینب به…
توی مدرسه وقتی رفتار کلاغ را در ذهنم مرور می کردم، به این نتیجه رسیدم که کلاغ من کلاغی معمولی نیست؛ از اینهایی نیست…
کلاغ و کارتن را همانطور گذاشتم و در حیاط را باز کردم و بیرون رفتم. هیچ کدام از بچهها توی کوچه نبودند.تا سر کوچه…
آن روز دو زنگ ریاضی داشتیم؛ به خانه که رسیدم هنوز پردهی گوشم زنگ میزد و جای پنجههایش روی صورتم بود. دستهایم را نمیتوانستم…
روز شنبه پانزدهم اردیبهشت، در غرفه انتشارات ققنوس (در نمایشگاه کتاب تهران) از رمان «خوابهایت را در این خانه تعریف نکن محمود» نوشتة عباس…