ماهی و گربه روایتی ایرانی از شکارچیان انسان

ماهی و گربه‌

همیشه در من وسوسه دیدن فیلم‌های ترسناک از همان کودکی وجود داشت. دیدن این گونه فیلم‌ها تا به امروز بخش بزرگی از وجود مرا از بین برده است، بخش بزرگی به نام شجاعت و جسارت.

با وجود اینکه شاید کاهش تدریجی شجاعت یکی از آسیب‌های دیدن فیلم‌های ترسناک است اما تعداد بیشماری دیوانه‌وار پیگیر فیلم‌های ترسناک هستند. فیلم تلألو ( Shining ) از استنلی کوبریک و  فیلم ۱۴۰۸ که از روی داستانی از استفان کینگ ساخته شده نمونه‌های دوست‌داشتنی از این سبک هستند. نکته قابل توجه این است که در میان خیل عظیم فیلم‌هایی از این دست٬ جای خالی آن در سینمای ایران کاملا احساس می‌شود.

شاید محدودیت‌های صنفی و واحدهای نظارتی مانع از رشد این نوع از فیلم می گردد اما به هر روی با وجود تعداد بسیار زیاد بیننده‌ِ سینمای وحشت و دلهره آور، نپرداختن به این موضوع، سینمای ایران را زمین‌گیرتر خواهد کرد. البته هر از چند گاهی فیلم‌هایی نظیر خوابگاه دختران توجه مخاطب ایرانی را به خود جلب می‌کنند اما بخاطر ضعف تکنیکی هیچگاه چنگی به دل نمی‌زنند.

چندی پیش بواسطه یکی از دوستان با فیلم «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری آشنا شدم و دیدن این فیلم مرا به آینده این سبک فیلمسازی در ایران امیدوار کرد. تعدادی جوان برای شرکت در جشن بادبادک‌بازی به شمال سفر می‌کنند. کمپ آنها در همسایگی کلبه – رستوران مشکوکی قرار می‌گیرد که سه مرد در آن ساکن هستند.

و این آغازی بر ماجرای ترسناک ماهی و گربه ی شهرام مکری است. به گفته کارگردان:« این فیلم درباره جامعه ای است که دائم مورد تهدید قرار می گیرد و این حس در همه وجود دارد. این فیلمنامه را زمانی نوشتم که اوج زورگیری در خیابان وجود داشت و فیلم‌های متعددی درباره این کار در اینترنت منتشر می‌شد. حالا هم وقتی از عابربانک پول می گیرید، حس می کنید با تهدید زورگیر مواجه خواهید شد. در این جامعه به ظاهر اتفاقی نمی افتد اما سایه تهدید را نمی توانیم منکر شویم و آن را همیشه حس می کنیم.»

فیلم ماهی و گربه جزو اولین‌های سبکِ وحشت و کشتن با یک وسیله قتاله ( اسلشر) در ایران محسوب می‌گردد که توانسته با تکنیک خوبی٬ از پس موضوع خود بر آید. اجازه دهید از قول هانیه توسلی بازیگر سینمای ایران ذوق زدگی خودم از ساخته شدن این فیلم خوب را بیان کنم:

 

دیشب بالاخره آن اتفاق خجسته افتاد. بعد از دو ساعت و ده دقیقه زل زدن به تصویر و هی هیجان خود را قورت دادن، لحظات پایانی «ماهی و گربه» دیگر اختیار اشک‌هایم دست خودم نبود. فیلم همان چیزی است که هر فیلم دیگری باید تلاش کند باشد؛ ترکیبی از کمال‌گرایی و تسلط تکنیکی، سرشار از حس و زیبایی، به‌روز و عمیق، همدلی‌برانگیز و تاثیرگذار. خوشحالم که اگر دوران پیرمردهای سینما به پایان رسیده جوان‌ها با عزم‌هایی جزم و دل‌هایی مطمئن و سرهایی پرشور آمده‌اند. فیلم شهرام مکری شگفت‌انگیز است. متاسفانه الان نمی‌شود زیاد درباره‌اش حرف زد. باید ببینیدش، زیر سنگ هم شده!

More from آراد افشار
به بهانه فیلمِ حوض نقاشی
حسین را وقتی پیدا کردند که مرده بود. چهار روز بود که...
Read More