مهم‌ترین دوره‌ عمرِ بشر

ma 2

دیوید بینبریج، نویسنده کتاب «میانسالی، یک تاریخ طبیعی»، معتقد است در تاریخ تحول بشر، میانسالی مفید‌ترین دوره سنی او به شمار می‌رود. او معتقد است برعکس برداشت منفی‌ای که درباره سنین میانسالی وجود دارد، وضعیت فیزیکی انسان در این دوره طوری برنامه‌ریزی شده است که وظیفه بقا و رشد تکاملی نسل بشر را به عهده داشته باشد.

به عقیده وی، دوره‌های سنی بشر تفاوت اساسی با سایر جانداران دارد. بشر طولانی‌ترین دوران قبل از بلوغ را تجربه می‌کند. این موجود از عمر طولانی برخوردار است، ولی از نیمه عمر، قدرت باروری‌اش به دلایل گوناگون محدود می‌شود. به نظر استاد دانشگاه کمبریج، همه این برنامه‌ریزی‌ها در ژن بشر صورت گرفته است تا دوره میانسالی بهترین بازدهی را در چرخه تکامل ایجاد کند. برعکس سایر جانوران، قابلیت فیزیکی بشر در میانسالی سقوطی سریع نمی‌کند، ولی مهم‌تر آنکه، به قدرت تشخیص و شعور بشر در این دوره کوچک‌ترین خللی وارد نمی‌شود.

دکتر بینبریج البته تاکید می‌کند که میانسالان بینایی شان کمی ضعیف‌تر می‌شود و اجسام نزدیک را به خوبی سابق نمی‌بینند. چربی دور شکم نیز در دوره میانسالی بیشتر می‌شود. پوست نرم و انعطاف‌پذیر با از دست دادن چربی‌های زیر پوستی خشک‌تر می‌شود و زنان در این دوره از عمرشان، یائسگی را تجربه می‌کنند. به اعتقاد او این تغییرات نیز جزو شگردهایی است که ژن بشر برای توسعه هرچه بیشتر انسان در طبیعت، برنامه‌ریزی کرده است.

دکتر بینبریج در مقاله‎ای که در مجله «دانشمند جدید» و روزنامه واشنگتن پست به رشته تحریر در آورده است ضمن مروری بر بخش‌های مختلف کتاب خویش، دلایلی را برمی‌شمارد تا ثابت کند تغییراتی که در سال‌های میانی عمر برای بدن منظور شده است نشانه اضمحلال و انفعال نیست.

در این دوره برای زنان میانسال، چربی‌های انباشته شده در سینه‌ها، دور باسن و زیر پوست که رابطه مستقیم با بالا رفتن شانس تولید مثل و نگاهداری نسل بعد دارد جای خود را به تجمع چربی در دور شکم می‌دهد. به طور کلی انباشته شدن چربی (ذخیره ذی‌قیمت انرژی) که برای روز مبادا صورت می‌گرفت در میانسالی به نقطه جدیدی در مرکز بدن (شکم) منتقل می‌شود که حمل آن از تحرک بشر نخواهد کاست.

انباشته شدن ذخیره بسیار غنی چربی در اطراف شکم با سرعتی بیش از همیشه به بشر میانسال امکان می‌دهد تا در دوران کمبود غذا، از پس‌انداز موجود در بدن استفاده کند و غذا و شکار به دست آمده را برای بچه‌هایش در نظر بگیرد. دکتر بینبریج ضمن بررسی سه قبیله بدوی انسان، یه این نکته ظریف اشاره می‌کند که به خاطر رشد طولانی و هزینه زیادی که باید برای نوزاد و کودک انسان فراهم شود یک زوج به تنهایی قادر به نگهداری فرزندان خود نیستند.

انسان میانسال در تعریف عمومی بشر در صدهزارسال گذشته، پوست زیبا و قدرت دید دقیق در جزئیات را ندارد. او از عرصه رقابت فیزیکی برای جذب و تصاحب زوج و تولید مثل عبور کرده است. در این سن مهم‌ترین ابزار انسان مغز اوست و برای همین کمترین تغییری در هشیاری وی صورت نمی‌پذیرد.

برعکس حیوانات دیگر که با مجموعه کامل غرایز بقا به دنیا می‌آیند و به سرعت قادر به راه رفتن و شنا و پرواز می‌شوند فرزندان انسان بسیار ناتوان و محتاج هستند. آن‌ها باید بسیاری از روش‌های مربوط به تنازع بقا را یاد بگیرند و می‌انسالان قبیله مهم‌ترین منبع اموزش و تقلید آن‌ها می‌شوند.

استاد دانشگاه کمبریج، دوران عمر بشر را به چهار قسمت جنینی، کودکی، جوانی و پیری تقسیم‌بندی کرده است. به عقیده او مسئولیت‌های چندجانبه میhنسالان در جامعه پیچیده بشری آنچنان وسیع است که بی‌شک می‌توان ادعا کرد که آن‌ها بهترین و جالب‌ترین نوع موجود زنده هستند که طبیعت تاکنون خلق کرده است.

دکتر بینبریج با اشاره به اینکه عمر انسان همیشه از محدوده میانسالی بالا‌تر بوده است، توضیح می‌دهد که جوامع بشری از صدهزار سال پیش، بخش اصلی رشد تمدن‌ را مدیون یادگیری است. فراگیری انواع حرفه‌ها و قابلیت‌های تکنیکی محتاج ده‌ها سال تمرین و تجربه است. زندگی اجتماعی بشر همیشه در حال تحول بوده است و در این میان بخش اعظم دستاوردهای معرفتی و علمی بشر توسط میانسالان تحقق یافته است.

قابلیت توسعه دانش بشری از طریق انتقال آن به دیگران یکی دیگر از ظرفیت‌های اساسی میانسالان است. بشر تازه متولد شده هیچ چیز نمی‌داند و همه آنچه به او کمک می‌کند تا صیانت ذات خود را حفظ کند از طریق تقلید و یادگیری صورت می‌پذیرد. والدین پا به سن گذاشته هم به دلیل نگهداری از فرزندان ناتوان ولی پر مصرف، فرصت جدی برای شان نمی‌ماند. به همین دلیل دانش و سنت که به طور عمومی از آن به عنوان فرهنگ یاد می‌شود، در بیشتر موارد توسط میانسالان برای نسل‌های بعدی مدون و آموزش داده می‌شود. میانسالان از طرفی پشتیبان خانواده‌های جوان خود و نوه‌هایشان هستند و از طرف دیگر مسئولیت راهنمایی و گردآوری دانش جامعه را بر دوش دارند.

موقعیت تنظیم شده فوق در طول تاریخ این فرصت را به می‌انسالان داده است که به دلیل اهمیت موقعیتشان، فعال‌ترین عضو جامعه بشری باشند و از قدرت و درآمد بیشتر نیز برخوردار شوند. در حقیقت دنیای انسانی توسط می‌انسالان کنترل و اداره می‌شود.

تحقیقات جدید روی فعالیت‌های مغز بشر نشان داده است که میانسالان بهتر از جوان‌ها فکر نمی‌کنند ولی دوره طولانی تکامل به آن‌ها و مغزشان شیوه متفاوتی از رفتار هوشمندانه عرضه کرده است. عکس‌هایی که از مغز میانسالان و جوانان در حین اجرای یک کار مشخص گرفته شده است نشان می‌دهد که بخش‌های متفاوتی از مغز در این دو گروه در حین اجرای یک کار مشابه فعال می‌شود.

آرامش، امنیت و آسایش در دوران پیری، پاداشی است که زنان و مردان میانسال به خاطر قابلیت‌های تکاملی‌ای که دارند، نصیبشان می‌شود. جالب توجه‌تر از همه اینکه بشر مونث به خاطر از دست دادن توانایی تولید مثل در نیمه دوم عمر خویش، فرصت بیشتری برای توجه به خود و علایق خود نظیر پشتیبانی مختارانه از نواده‌های خود خواهد داشت.

زنان میانسال از بودن در کنار نوادگان دوست‌داشتنی خود لذت خواهند برد، بدون آنکه خطر مرگ و میر ناشی از زایش را تکرار کنند. مردان میانسال هم بر اساس سنت عمومی با وجود آنکه قابلیت تولید مثل را تا آخر عمر دارا خواهند بود، ولی تمایل عمومی شان بر آن است که در کنار شریکان خود بمانند و مختارانه دست از تولید مثل بکشند.


http://www.washingtonpost.com/national/health-science/evolution-has-given-humans-a-huge-advantage-over-most-other-animals-middle-age/2012/03/12/gIQAtVnccS_story.html

کتابهای چاپ شده توسط دیوید بینبریج

http://www.amazon.co.uk/David-Bainbridge/e/B001JSFH5A/ref=ntt_dp_epwbk_0

 

 

More from مرد روز
رقص مردانه Thom Yorke
در طول زندگی ام رقصیدن را دوست داشتم ولی هر بار و...
Read More