بعضی خصلت های مرد روز

_MG_4335

سنگ صبور عزیز سلام.

من اسمم پیمان هست و 17 سال دارم. از بچگی خیلی خجالتی بودم و یه آدم درونگرا هستم و خیلی کم حرف میزنم و بیشتر وقتا تو فکرم. به روانشناسی علاقه دارم. چند وقتی میشه که یکم استرسم کمتر شده و اعتماد به نفسم بالاتر رفته! … بنظر خودم ادم خوبی هستم و سعی میکنم با هیشکی مشکلی نداشته باشم. مثلا تو مدرسه رابطم با همه بچه ها خوبه و بنظرم چون سعی میکنم اونارو یجورایی درک کنم اونا به من احترام میزارن. یا حتی کادر مدرسه هم باهام خیلی خوب رفتار میکنن و کلا تو هر جایی حس میکنم واسم احترام قائلن و دوسم دارن.

اما وقتی یه دختر هم سن و سال میبینم یا یه خانوم خوشگلی روبرو میشم استرس میگیرم و خجالت میکشم. قیافمم بد نیست ولی … تا حالا یه چند بار از دخترا بهم فاز دادن و حتی پیشنهاد دوستی دادن ولی بازم اعتماد بنفس ندارم. تا حالا هم با دختری دوست نبودم. تا چند ماه پیش نمیخواستم با دختری دوست شم ولی حالا میخوام. میخواستم نظرتون رو واسه رابطه با یه دختر بپرسم و اینکه چنتا راه بگین برام که این استرس و خجالتم کمتر بشه و اعتماد بنفسم بالاتر بره و یکم هم در مورد افراد درونگرا بگین. مرسی

پیمان عزیز سلام
مقدمتا خوب است بگویم که همهِ تاریخ زناشویی بشر در همان نگاه علاقمند و خجول شبیه تو به یک دختر خلاصه شده است. برای همین به طور غریزی موجی از احساسات که در آن خجالت، شرم، ترس و لذتِ ناشناخته وجود دارند به سراغت می آید. اجازه بده کمی دقیقتر به این حالت خجالت و عدم اعتماد به نفس که ذاتا در همه مردان در ملاقات با یک زن دلخواه ایجاد می شود بنگریم.

از همان دوران خیلی باستانی، روبرو شدن و علاقمندی به یک دختر مصادف بود با رویاروی با پدر و برادرانش و رقیبانی که تجربه بیشتر و منابع غذایی و رفقای بیشتر داشتند. ایجاد علاقه به یک دختر مصادف بود با تعهدی بسیار جدی و طولانی. به عبارتی دیگر، خوش آمدن از یک زن، مفهومش زندگی با او و تشکیل خانواده بود.

همانطور هم که حتما می دانی نوزاد انسان موجود بسیار محتاجی است و مادر باید همه وقت و انرژی اش را سالها در اختیار فرزند بگذارد. از غذای ساخته شده در بدنش برای تغذیه نوزاد تا مراقبت شبانه روزی. این همه نمی توانست بدون یاری و تعهد پدر فرزندش تامین و محافظت گردد.

در دوره و زمانه کنونی علاقه تو به یک دختر مترادف با ازدواج و تعهد و بقیه ضرورت های زندگی قدیم نیست. تو شاید تعهد اجدادت را برای تامین غذا و محافظت او نداشته باشی ولی دلهره و تپش و خجالت و شرم و ترس همچنان با دیدن یک نازنین شروع می شود. این توضیحات را دادم تا بگویم دلیلی برای شرم و خجالت نداری اگر:

– مهربان و جوانمردانه با دخترها رفتار کنی.

– بگذاری همه چیز 50 – 50 باشد. دختران همسن و همدوره تو مثل قدیم ها نیست که تو سری خورده و مظلوم و بی سواد و ضعیف بار آمده باشند. ترحم را وارد رابطه عاطفی ات نکن. نه برای خودت و  نه برای او

– با رفتارت ثابت کنی که فقط به دنبال لذت نیستی چون عشق و احترام و عاطفه را می فهمی.

– از همین اولین دفعاتِ تلاش برای معرفی خودت به دختری که برایت جذاب است این حق را به او بدهی که شاید برایش جذاب نباشی. تو از میان مجموعه وسیعی از دختران یکی را پسندیدی و این حق طبیعی و انسانی تو است پس با دلی باز و پر غرور به نظر و سلیقه او احترام بگذار.

– زندگی و ناهنجاریها، دوزو کلک ها و دلشکسته شدن ها و حرص و طمع، همیشه در زندگی اجتماعی انسان ها و بخصوص در روابط آشنایی و عشق و دوستی وجود دارد. نگذار تجربیات تلخ و مسموم، تو را نسبت به انسانها بدبین سازد. مطمئن باش در محیطی که تربیت شدی می توانی دخترانی با تربیت و اخلاق و مرام مشابه بیابی.

بهمن

Written By
More from بهمن
الان هیچی نمانده نه غرور نه مردانگی نه احساس
یکی و دوست داشتم بعد از مدت ها وقتی فهمیدم ازدواج نکرده به...
Read More