ماجرای خرید کرست برای همسرم

در فاصله دو پرواز در فری شاپ فرودگاه سنگاپور که بی شباهت به شهری با فروشگاههای متعدد نیست گشتی زدم و تصمیم گرفتم برای همسرم هدیه ای بخرم. فروشگاهی که لباس زیر زنانه و لوازم آرایشی می فروخت، نظرم را جلب کرد. قبلا هم برایش شورت و لباس خواب خریده بودم. لباس هایی که موقع خواب می پوشید و دیوانه ام می کرد.

سایز کرست

دو تا رژ لب قرمز مرجانی و آب اناری و یک عطر کوکو شانل برایش خریدم و تصمیم داشتم فروشگاه را ترک کنم که چشمم به مدلهای مختلف کرست هایی افتاد که آویزان شده بودند. نگاهشان کردم و بیاد پستان های زیبای همسرم افتادم که همیشه از دیدنشان لذت می بردم. ناگهان یادم آمد همسرم چندی قبل در مِگا مال دنبال کرست بدون بند برای دکلته هایش می گشت.

از دختر خانم فروشنده خواهش کردم چند کرست بدون بندِ مشکی و صورتی برایم بیارود. فروشنده نگاهی به من کرد و لبخندی زد. انگار مردی که کرست بخرد کم دیده باشد. اما سوال اش دفعتا مثل پتک بر مغزم فرود آمد. پرسید: چه سایزی؟ یک لحظه دست و پایم را گم کردم و بفکر فرو رفتم و به خودم گفتم، سایز؟ چه می دانم. فروشنده لبحند زنان همچنان منتظر جوابم بود.

می خواستم بگویم نمی دانم. دیدم خیلی افت دارد. فکر کردم اگر بپرسد مگر از خدماتش بهره مند نشده ای؟ مگر شب ها مثل ارث پدرت بهشان چنگ نمی زنی؟ مگر در شب های تاریک و در آن لحظات بحرانی که دنبال کلیپش می گشتی تا زودتر بازش کنی و وقتی از بازکردنش ناتوان می شدی دلت می خواست یک قیچی بغل تخت بود و سریع می بریدی اش؟ اگر اینها را می پرسید چه جوابی داشتم بهش بدهم؟ هاج و واج وراندازش کردم و متوجه شدم قد و قواره و و سایزهایش خیلی شبیه همسرم است. بنابراین دل به اقیانوس زدم و گفتم سایز خودت!

ناگهان لبحندش محو شد. نگاهی به سایز خودش کرد و بسرعت به اتاق پشتی رفت. احساس ناخوشایندی بهم دست داد. سر خودم داد زدم این چه کاری بود؟ گفتم نکند زنگ بزند به پلیس. تصمیم گرفتم بزنم بچاک. دیدم همه جا دوربین هست و درثانی مگر می شود از فرودگاه در رفت؟ چاره ای نبود باید وقتی برمی گشت ازش عذرخواهی می کردم و به صراحت می گفتم غلط کردم. اما پس از چند دقیقه که مثل یک روز ب من گذشت خانم فروشنده با یک خانم دیگری که گویا در انباری کوچک پشت به کاری مشغول بود. لبخند زنان برگشت. در واقع هردوتای شان می خندیدند.

دل و جرات پیدا کردم و کرست ها را باز کردم و می خواستم مثل یک کارشناس ایراد بگیرم که دیدم دو نفری بازهم غش غش می خندند. گفتم کوتاه بیا و تا بیشتر خیط نکرده ای بزن بچاک بچه پررو. کرست ها را خریدم و از فروشگاه که بیرون آمدم. به خودم گفتم یادت باشه این دفعه حتما سایزش را بپرسی.

More from اسد مذنبی
خلاصه بازی: الاهلی عربستان ۱-۳ پرسپولیس
حماسه ده نفره شاگردان برانکو و صعود به نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان. پرسپولیس...
Read More