هدیه ناغافل

از در وارد شد و با خنده و عشق بوسم کرد و با نگاهی فاتحانه در حالیکه  دستش رو گرفته بود پشتش پرسید:

– اگه گفتی چی واست خریدم؟

من با خوشحالی از اینکه بالاخره یک بار هم شده بدون تیکه و یادآوری  و بدون مناسبت تولد یا سالگرد عقلش رسیده کادویی برام بخره با شوق گفتم:

 –  نمی‌دونم…
– حدس بزن!

گل نمی تونست باشه چون شاخه‌هاش از پشتش می‌زد بیرون لابد. ولی با این نگاه و این‌جور سورپریز لابد کادوی گرونیه.
من با نیش باز و البته ناباورانه: طلا؟!

–  نه…(حتی لبخندش نپژمرد… یعنی کادوش بهتر از طلاست؟)
– ناباورانه‌تر از قبل:  انگشتر الماس؟ –  نه…
–  سرویس نقره?
–  نه…
–   عطر؟
–  نه
– ادوکلن؟
– نه بابا…

کوتاه اومدم:
– یه تاپ خوشگل…
– نه ( به همراه سردادن خنده‌ای بلند)- روسری؟ شال؟ نکنه قابلمه و  وسائل خونه  گرفتی برام.

– نه بابا خیلی بهتر از این حرفاست!
– بگو دیگه بدجنس… دلم آب شد…

در حالیکه با دهنش آهنگ دارادادام می‌خوند با ژستی مارلون براندو وار( یا اگه خیلی نخوام اغراق کنم ,حامد بهداد وار) کادو رو از پشتش درآورد…

نفهمیدم چطور قاپش زدم و کاغذکادوشو باز کردم. برام جالب بود سلیقه‌شو  بدون راهنمایی خودم بدونم…

وقتی بازش کردم عین یخ وارفتم…
باورم نشد, یک قوطی بنفش نرم کننده موی گل‌نشان ایرانی بود.

– یعنی چی؟ مسخره کردی؟

هنوز در عالم هپروت و خوشحال و پر از اعتماد به نفس بود: نه عزیزم, اون روز داشتی تلفنی به دوستت می گفتی شونه کردن موهات سخته شنیدم, امروز تو تعاونی اداره تبلیغ  اینو دیدم و برات خریدم. گفتم برات بخرم موهاتو راحت شونه کنی و خوشحالت کنم.

حالا تو اینطوری برخورد می‌کنی؟
با خنده گفتم- آخه آدم عاقل، تو از اول ازدواج که هر روز می ری دوش می گیری, تا به حال چشمت به اون همه کاندیشنر(نرم‌کننده مو) که تو قفسه بندی حموم هست نخورده بود؟
بردمش حموم و انواع و اقسام نرم کننده مو از هر مارکی رو نشونش دادم, حتی عین همون که خریده بود و من ازش استفاده نمی کردم تو قفسه بود…

– ئه، راست می‌گی ها، چطور اینا به چشمم نخورده بود؟

–  شما از بس ماشالله کارتون زیاده دیگه به این مسائل پیش‌پا‌افتاده توجه نمی‌کنید قربان!
– حالا تو دیگه ول کن، دفعه دیگه ببین چه می‌کنم! …

– نه توروخدا… سورپرایز امروزت برای یکسال شارژم کرد.

– داشتیم؟

– آره بابا داشتیم و داریم و خواهیم داشت.

Written By
More from زیتون
کمک آشپزِ ماهر
از اون روزای بدحالیم بود که دوست داشتم فقط دراز بکشم و...
Read More