اجازه فرار و سرگشتگی دادن به مغز

نویسنده مقالات علمی Melissa Dahl می گوید همه جا صحبت از دقت و تمرکز است و به هر طرف که می نگرید تقاضای عملی حساب شده و متمرکز از افراد درخواست می شود. هر روز کتاب ها و مقالات تحقیقی جدیدی در باره تاثیرات مثبتِ متمرکز بودن منتشر می شود.

1423296969116650

توقع اجتماعی و تربیت جدید نیز اصرار دارد آدم ها در هر لحظه باید مفید باشند و ذهن شان درگیر یک مسئله مشخص باشد که البته توقعی منطقی از ذهن هوشمند انسان ها است ولی در این ماجرا شاید بهتر است شعور و درک بشر را گسترده تر از تکالیف لحظه به لحظه و مستقیم مغز دید. اتفاقی که وی از آن به عنوان « بی خیالی» نام می برد.

Melissa Dahl  برای توضیح بیشتر از خود بیخود بودن و در تخیلات غرق شدن به نمونه هایی از تحقیقات معاصر اشاره می کند که معتقدند  اجازه فرار و سرگشتگی دادن به مغز نه تنها لازم است بلکه در مسیر حساب و کتاب های زندگی مفید هم می باشد. از دید بخشی از صاحب نظران روانشناسی اجتماعی٬ تخیلات بی در و پیکر و در هپروت غرق شدن های گذارا به مغز فرصت می دهد که به لایه های درونی تر و پیچیده تر احساس٬ خاطره و الهام های شخصی نقب بزند.

بسیاری از مطالعات دهه های اخیر بر اثرات منفی و ناهنجار به خاطرِ «در لحظه نبودن» تکیه کرده اند ولی جالب توجه است که بدانیم همزمان ثابت شده است که حدود ۵۰ درصد مواقع ذهن همه ما مرتکب این نوع پریشان حالی می شود. برای دانشمندان تردیدی وجود ندارد که هر آنچه سیستم عمومی بدن ما و مغز ما انجام می دهد حتما دلایل ضروری نیز برایش وجود دارد.

بررسی های جدید به این سمت کشیده شده است که ذهن خیال ورز فرصت می یابد بعد از فاصله گرفتن از عمل مکانیکیِ هوشیار بودن مداوم، وارد فضای جدیدی از نیروی ذهنی شود که مجال اندیشیدن به آینده یا تجسس عمیق تر در رفتار گذشته را میسر می سازد. اتفاق  تعالی بخش و ناخودآگاهی که ایجاد ایده های جدید و خلاق را ممکن می سازد.

به عبارتی دیگر٬ ذهن انسان با آنکه ممکن است با هشیار نبودن خساراتی را به بدن ایجاد کند و مثلا فرصت شکار کردن را از دست بدهد و حتی به خاطر دقیق نبودن خودش هم شکار شود ولی اصل وجودِ این فرصت در طول تطبیق بشر مفید بوده است. به عبارتی دیگر٬ چون بخش بزرگی از کشف ها و اختراعات و رسیدن به ایده های زندگی بهتر و تولید ابزار مفیدتر در دوران سرگشتگی و بی خیالی مغز صورت می پذیرد این شیوه غیرارادی و کمابیش خطرناک٬ همچنان در وجود انسانی ما ماندگار شده است.

البته این حقیقت را هم نویسنده مقاله در پایان خاطر نشان می کند که متاسفانه بر عکس تمرکز و دقت و استفاده از هوشیاری که می تواند قابل کنترل باشد سفر به دنیای تخیلات و زل زدن ها قابل کنترل نیست و ذهن بشر به طور ناخوداگاه از لحظه « اکنون»  و مسئولیتها و توجهات کنونی فاصله می گیرد و وارد دنیای سرگشته و بی نظم ذهن می شود.

In Praise of Spacing Out By Melissa Dahl
http://nymag.com/scienceofus/2014/10/praise-of-zoning-out.html

More from ترجمه ونداد زمانی
ما موجودات بی‌نهایت احمقی هستیم
در بخش اول مقاله، مارک پیگل، زیست‌شناس تکامل‌گرا و استاد دانشگاه‌های اروپا...
Read More