فیلسوفان و لطافت و مهرورزی

Rome - v. zamaani

گوردون مارینو استاد فلسفه یک از دانشگاه های امریکا، مطلب ساده ولی ظریفی در نیویورک تایمز در بخش ادعاهای فلسفی نوشته است با موضوع  « لطافت و مهرورزی – Tenderness» که در آن مدعی شده است فیلسوفان در طول تاریخ به «دلبستگی» بهای کافی نداده اند

گوردون مارینو در ادامه نوشته اش نظرات چند فیلسوف که بهای چندانی به عاطفه و محبت نداده اند را با نقل قولی از آلبرت کامو شروع  می کند که خودش را بین فیلسوفان هم دوره اش نظیر برتراند راسل و سارتر که افکار بسیار جدی سیاسی اجتماعی دارند تنها می یابد.

او می نویسد: « نسیم خنک و آسمان آبی مرا وا می دارد که با قدرت تمام آن را به رخ بکشم و بگویم که این زندگی مرا به وجد می آورد و از انسانیتی که به آن دست یافتیم احساس غرور می کنم. البته افرادی هم هستند که می پرسند چیزی برای غرور ورزیدن وجود ندارد. اما من می گویم دلائل زیادی وجود دارد نظیر قلب جوان و پرتپش من، اندامم که طعم شور دریا را گرفته، و این زرد و آبی که تلفیقی از حضور لطیف آفتاب و دریا در این پهنه زیبای طبیعی است»
از دید امانوئل کانت عشق را باید از احساس جدا کرد چون به اعتقاد وی، ما قادر به کنترل احساسات خودمان نیستیم. از دید کانت «عشق یک تعهد اخلاقی است و بس.»

لطافت و مهر، احساس افسونگری است که تیر عشق در وجود آدم ایجاد می کند ولی  دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی  به مهربانی ریشهِ  اخلاقی می دهد و  اشاره مستقیمی به احساس دلبستگی و عطوفت عاشقانه نمی کند.

از نظر گوردون مارینو، افرادی که خودشان را فیلسوف خطاب می کنند بحث شان را از جستجو برای دست یافتن به یک تعریف شروع می کنند ولی تحلیل و تجزیه احساسات درونی مثل میز و صندلی نیستند که قابل تبیین و تعریف باشند. او می افزاید فعل و انفعالات درونی و حسی فقط از طریف تمثیل و تشبیه قابل درک هستند.

با این وجود او معتقد است کلماتی چون دلبستگی و لطافت، تصاویری در ذهن ایجاد می کند که بیش از هر چیز منجر به خرسندی درونی افراد می شود. یونانیان باستان توصیه می کردند که نباید بیش از حد و یکجانبه به ورزش سنگین پرداخت چون روح و روان را به زوال می کشاند. از دید آنها، لطافت و ظرافت باعث جلا دادن و شفافیت روان انسانها می شود و به تخیل و تصور در ذهن میدان می دهد.

در پایان، گوردون مارینو از تصادف خطرناکی که برای همسرش اتفاق افتاده بود و با هلی کوپتر به نزدیک ترین بیمارستان منتقل شد می گوید. او به یاد می آورد که بغض کرده بود ولی غرورش به او اجازه گریه نمی داد.

ولی وقتی پسر بزرگشان بعد از شنیدن خبر حادثه با صورت گر گرفته ناشی از ترس و عشق توامان برای مادرش، با شتاب خود را به بیمارستان می رساند به یکباره نویسنده فیلسوف، مقاومتش برای بی تفاوت نشان دادن خود در هم می شکند و احساسات و عواطفش اوج می گیرد و بی مهابا می گرید.
پاورقی:

کلمه اصلی که نویسنده در مقاله اش با آن کلنجار می رود Tenderness است که سعی شد با کلمات معادل در فارسی نظیر « عطوفت، دلبستگی، شوق و شعف، مهرورزی، عاطفه، لطافت استفاده کنم.

GORDON MARINO – Try a Little Tenderness

http://opinionator.blogs.nytimes.com/2013/02/13/try-a-little-tenderness/
FreeDigitalPhotos.net

More from مرد روز
وقتی شلوار زنانه سکسی می شود
مدتی است ستارگان دنیای مد، موسیقی و هالیوود، شلوار و شورت های...
Read More