در انتظار دن کیشوت ایرانی

دن کیشوت یک قهرمان پریشان و عاشق پیشه، به نظر می رسد به جنگ دشمن های خیالی می رود ولی همیشه اشتباهی حملاتش منجر به کتک زدن کشیش های دجال می شود. می گویند نویسنده کتاب، سروانتس، توانسته است با قدرت تخیل بی‌‌نظیر خود، دوران سقوط و سراشیب دولت مذهبی اسپانیا را تصویر کند.

اسپانیایی که توسط جنگجویان مسیحی از مسلمانان پس‌ گرفته شد و دستور اخراج و حراج اموال یهودیان را صادر کرد.

اسپانیایی که به‌ یکباره نه‌ طبقه متوسط داشت و نه نیروی کار مناسب برای نگهداری زمین های کشاورزی… اسپانیایی که دادگاه های مذهبی اش کشتار به راه انداخت و به یکباره همه موزائیک اجتماع را به هم ریخت.

اسپانیای دوره سروانتس به هر مسیحی‌ این اجازه را می‌‌داد تا انگشت تهمت را به سمت هر فردی بگیرند و اگر شخص مظنون نمی‌توانست مسیحیت خود را اثبات کند، اموالش به سه قسمت تقسیم می‌شد؛ یک ثلث به دولت می‌رسید، یک ثلث به کلیسا و ثلث آخر به کسی‌ که تهمت را به فرد مظنون زده بود.

با این حساب، بخش بزرگی از جامعه در یک فضای سرشار از شک و بی‌اعتمادی روزگار می‌‌گذراند. این همه تغییر حربه ایی شد در دستان توانای سروانتس، تا استبداد و فساد حکومت مذهبی را تصویر کند.

دن کیشوت، وقتی از اولین سفر تنهایش زخمی و داغان بر می‌گردد، دوستان نزدیکش، به‌ خصوص کشیش، دستور سوزاندن کتاب‌های او‌ را می‌دهند. دن کیشوت و کتاب هایش مثل همه مردمی که به دادگاه مذهبی فرا خوانده شدند‌ از خود امکان دفاع ندارند. کتاب‌ها و مجرمین دادگاه های مذهبی حتی اگر بی آزار هم باشند در نهایت به درون آتش  پرت می شوند.

سروانتس از ترس جانش در درون داستان مدعی است که قصه دن کیشوت را از بازار دست دوم فروشی خریده است.

در یک جای قصه وقتی دن کیشوت در حال جنگ تن به تن با یک نفر است شمشیرش در هوا از حرکت می ایستد چون نویسنده می گوید ببخشید کتاب داستانی که در بازار پیدا کردم به انتها رسید. باید بروم  بقیه اش را از بازار بخرم. این شیوه قصه نویسی بیش از ۵۰۰ سال پیش، منتقدین ادبی دنیا را واداشته است که به آن لقب اولین داستان  مدرن بدهند.

به شدت جای خالی قصه ایی که بتواند تاریخ معاصر ایران را ترسیم کند خالی است. داستانی که قادر باشد همه رنج ملت کهنسال و صبور ما را با هنرمندی رندانه منعکس سازد. به همین خاطر به انتظار داستان دن کیشوت ایرانی می مانم.

منابع دستیابی به کتاب:

این رمان با عنوان نخستین بار «دن کیشوت» به‌دست محمد قاضی از زبان فرانسوی به زبان فارسی ترجمه شده‌است و انتشارات نیل و ثالث چندین بار آن را به چاپ رسانده‌اند.

 این اثر در سال ۱۳۹۱ با عنوان «دن کیخوته» توسط کیومرث پارسای برای اولین بار از زبان اسپانیایی به زبان فارسی ترجمه شده‌است.

 ذبیح الله منصوری (مترجم) نیز این رمان را به فارسی ترجمه کرده‌است.

More from ونداد زمانی
فرانتس کافکا و انسان مدرن
در نوشته قبلی « ادگار آلن پو و مرد مدرن»، نشان داده شد...
Read More